کاریکلماتور ناب, کاریکلماتورهای زیبا
نان حلال سر هیچ سفره ای بیات نمی شود !!!
اگر خودم هم مانند ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم
راننده تاکسی اسکناس روگرفت وبهم گفت:یک نفری؟مکث کردم وگفتم:خیلی وقته!
وقتی نوشته هایم به پایان رسید ، قلم از فرط خستگی به خواب رفت.
کلاغ می خواست پرواز هواپیما را یاد بگیرد ، دچار نقص فنی شد …!
با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود پارو ساختم
برای پولدارها زندگی «جاری» است و برای بی پول ها «زن بابا» !
لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است !
از تشنگی ام ، لیوانی هم به تو می دهم !
حوصله که سر برود ، اجاق زندگی خاموش میشود !
بعضی ها صدایشان ضعیف است و بعضی ها گوش هایشان کثیف …!
بعضی از نگاه ها ، صدای قشنگی دارند.
اگر حرف مفت را می خریدند ، الان میلیاردر بودم !
برای اینکه کفشهایش را برق بیاندازد ، بندهای آن را در پریز فرو میکرد !
موجود بدبین با خورشید آدم برفی می سازد
- ۹۴/۰۵/۲۴