چشمه باران(farsan )

چشمه باران(farsan )
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۳۶ ب.ظ

مظاهر شر در آئین زردشتی

مظاهر شر در آئین زردشتی

 در آئین زرتشتی مصدر شّر یا روح نخبیث را«اهریمن»خوانده و دایرهء توانائی‏ او را بسی فراختر گرفته‏اند.اگرچه در اوایل ظهور مزدیسنا وسعت قلمرو اهریمن‏ بفراخی پهنهء فرمانروائی مصدر خیر نبود ولی رفته‏رفته با تقویت شخصیت اهریمن و توسعهء میدان عمل و شمارهء جنود وی او را در برابر«هرمزد»خدای یگانهء آئین مزدیسنا قرار دارند.اما،رفع شبهه را،باید گفت که اگر تا چندی پیش در بحث در بارهء«یگانگی» و«دوگانگی»در آئین زرتشتی باز بود و از خاورشناسان یکی«دوگانگی»را«قیافهء مخصوص»آئین زرتشتی میپنداشت‏1،و دیگری میانه‏روی پیش میگرفت و آنرا«یکتاپرستی‏ ناقص»میانگاشت‏2،امروز دیگر داوری از میان برخاسته و«یگانگی»بعنوان اساس‏ آئین مزدیسنی پذیرفته شده است‏3.دراین میان جایگاه و پایهء اهریمن نیز بدرستی و روشنی معلوم گردیده است. برای مطالعه دراساس اعتقاد بوجود شرّانگیز اهریمن در میان ایرانیان و شناختن‏ یاران وی و آثاری که از اعمال آنان در پهنهء گیتی ظاهر میشود بجاست که این روح‏ پلید را از قدیمترین دوران تاریخی درایران مورد مطالعه قرار بدهیم: اندیشه ی ایرانی از دیرباز با دو مصدر خیر و شر آشنائی کامل داشته است.تا

(1)- Jackson.Zoroastrian Studies 35

 (2)-کریستن سن.ایران در زمان ساسانیان 50

 (3)- Henning.Zoroaster 9

 

جائیکه مدارک موجود و استنباطهای علمی یاری میکند معتقدات دینی آریائیان در کهن‏ترین دورهء حیاتی خود،براساس پرستش قوای طبیعت استوار بوده است.نژاد آریا در نخستین دوره‏های زندگانی خود بصورت نیمه چادرنشینی و آبادی‏نشینی‏ بسر میبردند؛مهر طبیعت باعث آسایش و فراخی روزی و قهر او مایهء رنج و گرسنگی‏ خود و چهارپایانشان میگردید.از اینرو پرستش تظاهرات طبیعی عکس العمل ساده‏ و طبیعی آن قوم بود.آنان در میان قوای مختلف طبیعت با دودستهء مشخص در برخورد بودند:دستهء اول،قوائی که سرسبزی چراگاهها و افزونی چهارپایان از مراحم آنان‏ محسوب میگردید؛و دستهء دوم،قوائی که خشکی مزارع و تباهی چهارپایان از خباثت‏ آنان پنداشته میشد.بدینگونه آریائیان برای ادارهء امور جهان بدو مصدر خیروشّر اعتقاد پیدا کردند و در نتیجه عوامل سودمند طبیعت را بنام«خدایان»و موجودات‏ مقدس برای پرستش برگزیدند:آسمان پاک،نور،آتش(در مظاهر سه‏گانهء خود که‏ برق و شعلهء آتش معابد و سوخت کانون خانواده باشد)،آفتاب،زمین-که در حکم‏ مادر مهربان است-،بادها،آبها و رعد احیاکننده و فرحبخش از مظاهر خدایان‏ محسوب گردید.و بالعکس،در برابر این قوای سودمند و نیک،قوای زیانبخش‏ طبیعت را باشکال«اهریمنان»و ارواح مضر مورد نفرت قرار دادند؛تاریکی و خشکی‏ (کم بارانی)از مظاهر این ارواح خبیث بشمار آمد1.

 

 ایرانیان پس از جدائی از سایر آریائیان و مهاجران بسرزمین جدید خود ایران‏ این معتقدات را فراموش نکرده همچنان تظاهرات مفید طبیعت را بعنوان«خدایان» پرستش میکردند و از قوای زیانبخش طبیعت بیزار بودند؛تا آنکه زرتشت برانگیخته‏ شد و خدایان دیرین آریائی را از سریر خدائی فرو کشید و برخی از آنان را-چنانکه‏ خواهد آمد-از یاران اهریمن قرار داد و پایهء توحید را استحکام بخشید.اما از آنجائیکه انتخاب امور شرّی-که در پهنهء گیتی پدیدار میشود-بخدای یگانه متناقض‏ (1)-معین.مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی 25

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 4)

 

 

با اعتقاد بپاکی ساحت هرمزد توانا بود زرتشتیان بدو مبدأ خیر و شّر بنامهای«سپند مینو»و«اهریمن»معتقد شدند که یکی سرچشمهء همهء خوبیها و دیگری آبشخور سراسر بدیها است.از آغاز آفرینش تاروز پسین این دو گوهر با هم در ستیزه‏اند؛جهان‏ پاک ایزدی از آسیب اهریمنی برکنار نیست؛خوب و بد هر دو را کاروان مردمی همراهند. بدینسان دو گوهر نیکی و بدی تا روز پسین در نبرد خواهند بود تا درآن روز گوهر بدی برای همیشه شکست خورد و گوهر نیکی تا ابد پیروز ماند.بنابراین وظیفهء دینی‏ مزدیسنان است که با اندیشه و گفتار و کردار نیک سپند مینو را یاری کنند تا اهریمن‏ شکست یابد و جهان از زشتکاریهای وی آسوده گردد1.

 

 البته باید گفت که اعتقاد بدو مصدر خیر و شّر منافاتی با ایمان بیگانگی هرمزد ندارد.در گاتها-که بعنوان سرودهء خود زرتشت پذیرفته شده است-سخنی از برابری‏ یا کشمکش هرمزدبا اهریمن در میان نیست.در سراسر این سرودها هرمزد یگانه‏ آفریدگار جهان مینوی و مادی است و سرچشمهء همه نیکیها و خوبیها بشمار میرود؛ حتی تاریکی و شب و خواب نیز که در معتقدات قدیم ایرانیان باهریمن نسبت داده‏ میشد2در آئین زرتشتی از هرمزد دانسته شده است(یسنا 44/5-3)و در برابر او آفریدگار دیگری وجود ندارد.در گاتها اهریمن موجودی است که همزمان با سپند مینو هویدا شده است(یسنا،30/3)و چون بگواهی خود گاتها سپند مینو از آفریدگان هرمزد توانا است(یسنا،47/3)منطقاً»چنین ایجاب میکند که همزاد او اهریمن نیز آفریدهء هرمزد باشد.اما پیروان بعدی مزدیسنا برای نیل بمقبولیت بیشتر تغییر دراین عقیده را لازم دیدند و از آنجائیکه«دوگانگی»در میان ایرانیان ریشه‏ای دیرین داشت با تقویت‏ شخصیت اهریمن در پخشهای جدید اوستا ایجاد چنان توازی و تساوی قاطع و دقیقی‏ نمودند که مزدیسنا بآسانی بسوی«دوگانگی»گرائید و باعث اشتباه آیندگان گردید.

 

 (1)-پور داود.گاتها 90 ح 2

 

 (2)-معین.مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی 42

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 5)

 

 

واژه اهریمن در اوستا و پهلوی

 

 در گاتها نام اهریمن فقط یکبار آنهم تنها جزء اول آن یاد شده است؛آنجا که‏ زرتشت از اختلاف و تباین دو گوهر سخن میراند:«ایدون سخن میدارم ازآن دو گوهر در آغاز زندگی،ازآن دو،آن(گوهر)پاک چنین گفت به(گوهر)پلید:از ما دو نه منش نه آموزش نه نه خرد و نه کیش و نه گفتار و نه کردار نه دین نه روان با هم‏ در سازشند.»(یسنا 45/2).دراین بند از گاتها تنها صفت«انگر: angra :پلید» ذکر شده همچنانکه از سپند مینو نیز فقط صفت«سپنو: spanoū :مقدس»یاد گردیده‏ است1.این صفت دوبار دیگر نیز در گاتها آمده(یسنا 45/15؛44/12)ولی ازآن‏ اهریمن اراده نشده بلکه در مفهوم دشمن و بدخواه بکار رفته است‏2.همچنین در گاتها بواژهء«اک مئینیو: aka mainyu :گوهر بد و زشت»بر میخوریم که گزارندگان‏ اوستا آنرا باهریمن تعبیر کرده‏اند3.

 

 در پخشهای جدید اوستا نام کامل اهریمن«انگرمئینیو»آمده است.جزء اول‏ این کلمه«انگر:ẓ angra بمعنی ناپاک و پلید است1و جزء دوم آن«مئینیو:ẓ mainyu که از مصدر«من: man :اندیشیدن»گرفته شده در اوستا بمعنی خرد و روان یا روح بکار رفته است‏4؛بنابراین معنی«انگر مئینیو»یا«اهریمن»رویهمرفته«اندیشهء پلید»یا«خرد خبیث»میباشد.

 

 در متون پهلوی واژهءاهریمن بصورتهای5ahriman و6ahraman آمده و گاهی‏ (1)-پور داود.یادداشتهای گاتها 262

 

 (2)-ایضاً همان مأخذ 248

 

 (3)-ایضاً همان مأخذ 150

 

 (4)-ایضاً همان مأخذ 69

 

 (5)-مثلاً بندهشن 3/2

 

 (6)-مثلاً ماه فروردین روز خرداد.بند 8

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 6)

 

 

بهار سال هیجدهم‏ بجای آن صفت«گنّاگ مینوک: ganna?g ml?nok :مینوی گندا یا مینوی خبیث و بد1» بکار رفته است‏2.

 

اهریمن در اوستا

 

 آنچه از گاتها برمیآید اینست که اهریمن گوهری است پلید و ناپاک که با سپند مینو همزمان هویدا شده و پس از بهمرسیدن هستی و نیستی را بنیان نهاده‏اند.این دو گوهر اصلی از هرجهت با همدیگر مخالفند.زرتشت ازآن دو نیروی عظیم چنین یاد میکند:«در آغاز آن دو گوهر همزاد در پندار و گفتار و کردار بهتر و بتّر در اندیشه‏ هویدا شدند و آنگاه که این‏دو گوهر بهمرسیدند نخست هستی و نیستی بنیان نهادند» (یسنا 30/4-3).

 

 البته«در آغاز پیدا شدن»این دو گوهر،متناقض با وجود نیروئی اقدم و بالاتر بنام هرمزد نیست-چنانکه گفته آمد-چون بشهادت خود گاتها گوهر خیر از آفریدگان هرمزد توانا است بدون تردید تصّور از لیت دربارهء همزاد او اهریمن کاملا بیجا خواهد بود.

 

 از گاتها که بگذریم کم‏کم پردهء ابهام از چهرهء اهریمن فرو کشیده میشود و دارای شخصیتی روشن میگردد.پس ازاین اهریمن موجودی است که با آفریدگان‏ خود در طرف شمال مسکن گزیده است و بیاری آنان بتباه ساختن و ویران کردن‏ آفریدگان خیر میپردازد،بر ضد آفرینش نیک راستی شوریده میخواهد که آبها را از جریان و گیاهان را از نمو باز دارد؛ولی فروهرهای نیک توانای پاک مانع از کامیابی‏ او میشوند(فرودین یشت 78-76).این موجود خبیث با همهء قدرت زیانکاری خود و با همهء آنکه در برابر کلیهء ایزدان ایستادگی میکند همیشه یارای برابری با آفریدگان‏ (1)-سلیم.لغات زند و پازند(هزوارش)در برهان قاطع.نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز. سال 17.شمارهء 1/34

 

 (2)-مثلاً:ماه فرودین روز خرداد.بند 37

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 7)

 

 

نیک را از گرز ایزد مهر بهراس میافتد(مهر یشت 97)؛تهمورث زیناوند او را بپیکر اسبی درآورده مدت سی سال بدور کرانهء زمین میراند(رام یشت 11؛زامیاد یشت‏ 19)؛بهنگام تولد زرتشت از روی زمین میگریزد(ارت یشت 19)؛با آنکه سراسر اوستا نمودار میدانهای جنگ خوبی و بدی است و استغاثه‏های زرتشت حاکی از امکان‏ برتری نیروهای اهریمنی میباشد ولی شکست نهائی اهریمن بقطع و یقین پیش‏بینی شده‏ است(زامیاد یشت 96).

 

 تقویت شخصیت اهریمن رفته‏رفته آشکارتر و شدیدتر میشود تا آنکه در وندیداد (فر گرد اول)او یکی از دوپایهء اصلی و سترگ آفرینش محسوب میگردد و در برابر هرمزد قرار میگیرد و جهان مادی از نزاع هرمزد و اهریمن بوجود میآید.جهان‏ مادی که آمیخته‏ای است از خوبی و بدی انعکاسی از مبارزهء آشتی ناپذیر هرمزد و اهریمن است که تا شکست نهائی اهریمن همچنان ادامه خواهد داشت.بنابراین- چنانکه پیشتر گفته شد-وظیفهء دینی مزدیسنان است که با اعمال خیر خود نیروهای‏ هرمزد را یاری دهند تا هنگام شکست قطعی اهریمن و جنود وی زودتر فرا رسد.

 

 در اینجا این نکته دوباره شایستهء یادآوری است که سرچشمهء اصلی تجسم شر در وجود اهریمن و ایجاد توازی در برابر نیروی خیر همان آشنائی دیرین اندیشهء ایرانی با دودستهء متمایز مصادر خیر و شرّ بود؛و قرار دادن یارانی بنام و نشان برای‏ اهریمن بموازات کوششی بود که موبدان در جهت وصول تمقبولیت عامه،پرودگاران‏ دیرین آریائی را داخل گروه یاران اهریمن میکردند و هریک را در جایگاهی معین‏ می‏نشاندند.

 

اهریمن در متون پهلوی

 

 ازدیاد علاقه بوجود دو نیروی مشخص خیروشرّ که در وندیداد بی‏پروا آشکار شده بود در بندهشن،بزرگترین متن دینی بزبان پهلوی،در زمینهء آفرینش کائنات

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 8)

 

 

باوج خود رسید و اهریمن مقامی برابر مقام هرمزد احراز کرد.ازاین پس اهریمن‏ در برابر هرمزد قد برمیافرازد و در مقابل هریک از آفریدگان خیر روحی خبیث از خود ساطع میکند.

 

 اینک برای روشن شدن مطلب خلاصهء گزیدهء داستان آفرینش را از متن پهلوی‏ «بندهش بزرگ»با نزدیکترین واژه‏های فارسی باز میآوریم: «دراین به این چنین پیدا است که:هرمزد در بلندی بهمه آگاهی و بهی‏ زمان بیکران در روشنی بود.آن روشنی گاه و جای هرمزد است که برخی آنرا روشنائی‏ ازلی نامند...اهریمن در تاریکی و بپس دانشی‏1و کشتار کامگی در ژرفنا بود و کشتار- کامگی نیام و آن تاریکی جای او بود که برخی آنرا تاریکی ازلی نامند؛و در میان آندو (بلندی و ژرفی)تهیگی(:خلأ)بود که برخی آنرا«وای»نامند...هرمزد بهمه دانائی‏ دانست که گناگ مینوک وجود دارد و آنچه را میاندازد(توطئه می‏چیند)بارشگ کامگی‏ انجام میدهد...گناگ مینوک پس دانشی را از هستی هرمزد آگاه نبود.پس،ازآن‏ ژرفنای برخاست و بمرز دیدار روشنان آمد و هنگامیکه روشنی هرمزد را بدید کشتار- کامگی و رشگ گوهری را برای نابود ساختن(بجهان روشنائی)تاخت.پس(چون) چیرگی و پیروزی بیشتر ازآن خود دید بتاریکی رفت و دیوان بسیاری آفرید- آن دام مرگزای بایسته برای پیکار...هرمزد با اینکه از پایان کار آفرینش خود آگاه بود باز به پتیاره گناگ مینوک آشتی برداشت و گفت:ای گناگ مینوک بدام من‏ یاری کن و ستایش ده تا بپاداش آن بیمرگ...بمانی...گناگ مینوک فریاد برآورد که نه بدام تو یاری کنم نه ترا ستایش دهم و برای همیشه دام ترا تباه سازم و آنها را از دوستی تو به دوستی خود برگردانم.زیرا او پنداشت که هرمزد از روی بیچارگی‏ آشتی برمیدارد و نپذیرفت...سپس هرمزد بگناگ مینوک گفت که:زمان‏گیر.تا کارزار را با این پیمان به نه هزار سال فراز افگنیم زیرا میدانست که درآن زمان گناگ‏ (1)-مقصود«علم بماکان»است،یعنی اهریمن از گذشته‏ها آگاه ولی به آینده نادان است.

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 9)

 

 

مینوک را گرفتار خواهد کرد او را ناتوان خواهد ساخت.سپس گناگ مینوک نابینائی‏ بفرجام کار را با آن پیمان همداستان شد...هرمزد اینرا نیز بهمه آگاهی دانست که‏ دراین نه‏هزار سال همگی بکام هرمزد رود و سه‏هزار سال در آمیزش کام‏ هرمزد و اهریمن هردو روا باشد و درآن جنگ پسین گناگ مینوک را ناتوان خواهد کرد و او را از پتیارگی بدام باز خواهد داشت.پس هرمزد«اهونور»سرود.وقتیکه‏ «یثا اهو وئیریو»1ی بیست‏ویک کلمه‏ای را خواند پیروزی خویش را در فرجام و ناتوانی‏ گناگ مینوک و نابودی دیوان در رستاخیز و تن‏پسین و آزادی همیشگی دام را بگناگ‏ مینوک نشان داد.گناک مینوک چون ناتوانی خویش را همراه با نابودی دیوان بدید بزیر افتاد و بیهوش شد و دوباره بتاریکی افتاد.هرمزد با روشن‏بینی دید که گناگ‏ مینوک هرگز از پتیارگی برنگردد و آن پتیارگی جز بوسیلهء آفرینش دام از بین‏ نرود.هرمزد نخست بهمن را آفرید که روائی(:حرکت)دام هرمزد ازآن بود... سسپس اردیبهشت،شهریور،سپندارمذ،خرداد و امرداد را آفرید...گناگ مینوک‏ بپتیارگی از کماریکان دیوان نخست اکومن را فراز کرد پس ایندر،ساول،نانگ- هئیت پس ترومت پس تریچ و زریچ پس دیگر دیوان را فراز کرد...هنگامیکه گناگ‏ مینوک در بیهوشی از کار افتاده بود سه‏هزار سال در بیهوشی گذراند و درآن زمان‏ هرمزد دام گیتی را آفرید...نخست آسمان را آفرید برای بازداشتن(نگاهداشتن‏ اهریمن چون تله)و دیگر آب داد برای زدن(:نابود ساختن)تشنگی،سدیگر زمین‏ داد،چهارم گیاه برای یاری گوسفند،پنجم گوسفند برای یاری مرداشو،ششم مرداشو برای زدن و از کار انداختن گناگ مینوک و همهء دیوان،پس آتش داد...»(بندهشن‏ بزرگ.فصل یکم.ص 17-2).

 

 «...چون گناگ مینوک از کار افتادن خود و دیگر دیوان از مرداشو دید بیهوش شد،سه‏هزار به بیهوشی افتاد.درآن بیهوشی کماریکان دیوان جداجدا فریاد (1)- Yaoa?? ahu? vairyo

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 10)

 

 

برآوردند که برخیز پدر ما!چه،ما در گیتی(چنان)کارزاری کنیم که هرمزد و امشاسپندان را تنگی و اناگی ازش باشد.پس کارهای زشت خود را دوباره برشمردند (ولی)گناگ مینوک دروند آرامش خود را باز نیافت و بیم مرداشو را ازآن بیهوشی‏ برنخاست.تا اینکه پس از گذشتن سه‏هزار سال«جهی»دروند آمد و چنین فریاد برآورد که:برخیز پدر ما!چه من اندرآن کارزار بدان اندازه آسیب بر مرداشو و گاو ورزاک هلم که کنش مرا،زندگی نتوانند کرد؛و فرّایشان بربایم؛آب را،زمین را، آتش را و گیاه را و همه دادودهش هرمزد را آسیب رسانم.پس کار بد خود را آنگون‏ دوباره برشمرد که گناگ مینوک آرامش یافت و ازآن بیهوشی فراز جست و سرجهی‏ را ببوسید-این ریم که دشتان خوانند برجهی پیدا شد...پس گناگ مینوک با همهء دیوان زورمند بپذیرهء روشنان برخاست...از روی رشگ‏کامگی برآن تاخت‏ کرد...چون مار بزمین جست بخست و بشکست...آسمان چنان از او بترسید... (که)گوسفند از گرگ(میترسد).پس بآب آمد.پس میانهء زمین را بسفت و بدان‏ اندر شد.پس بگیاه و بگاو و گیومرث و بآتش آمد و مانند مگس بهمهء دهش تاخت‏ برد و جهان را در نیمروز آن چنان تاریک بکرد(که)چون شب تاریک(یک)... بهر یک از آفریدگان آسیب رساند.آزونیاز و سیج و درد و جسک ورن و بوشاسب بگاو و گیومرث فراز هشت...گناگ مینوک اندیشیدکه همهء دامها هرمزد را بجز گیومرث از کار انداختم.پس«استو ویداد»را با یک‏هزار دیو مرگ کردار بر گیومرث‏ فراز هشت...هفت اپاختر(:ثوابت)با بسیار دیو همکار در سپهر برای پیکار با اختران‏ (:سیارات)گماشت...نود شبانروز ایزدان با گناگ مینوک و دیگر دیوان در گیتی‏ هم‏پیکار بودند تا اینکه دیوان را بستوه آورند و بدوزخن افگنند...»(بندهش بزرگ. فصل چهارم.ص 45-39).

 

کارگزاران اهریمن

 

 همچنانکه هرمزد را فرشتگانی بنام امشاسپندان و ایزدان یاری میدهند اهریمن

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 11)

 

 

را نیز قوائی بسیار مدد میرسانند.مهمترین این قوای شرّ در اوستا«دئو:ẓ daeva خوانده شده‏اند.واژهء دئو از daevah سنسکریت(از ریشهء div :درخشیدن)گرفته‏ شده است.این واژه چه در میان هندوان و چه در زبانهای هند و اروپائی در مفهوم خدا بکار رفته و تا امروز معنی اصلی خود را جز در زبانهای ایرانی محفوظ نگاهداشته‏ است. deva نزد هندوان هنوز هم بمعنی خدا است. Zeus نام پروردگار یونانیان‏ و Deus لاتینی از daevah سنسکریت مأخوذ است.همچنین اصل Dieu فرانسه، divine و deity انگلیسی، Dia ایرلندی قدیم و جدید و Duw ولزی همه از طریق‏ Deus لاتینی به daevah سنسکریت میپیوندند1.این واژه که در قدیم بگروهی از پروردگاران آریائی اطلاق میشده نزد ایرانیان نیز پاک و مورد ستایش بوده است؛ پس از برانگیخته شدن زرتشت که پرودگاران عهد قدیم از اعتبار افتادند عنوان دئو در اوستا بهمهء یاران و همکاران اهریمن اطلاق گردید.در هر جای از اوستا که واژهء دئو آمده ازآن پرودگاران باطل یا گروه شیاطین یا مردمان مشرک و مفسد اراده شده‏ و همین کلمه است که در پهلوی de?v و در فارسی دیو گردیده است.«دئو یسن: ẓ daevayasna که بمعنی پرستندهء دیو یا دیو پرست است نقطهء مقابل«مزد یسن: ẓ mazdayasna یعنی پرستندهء مزدا یا هرمزدپرست میباشد.

 

الف-کماریکان

 

 بدانسان که یاران هرمزد هریک جایگاهی معین دارند قوای اهریمن نیز بر چندین‏ دسته‏اند.دیوانی که از لحاظ اهمیت در درجهء اول قرار دارند در متون پهلوی«کماریکان: ẓkama?rl?ka?n خوانده شده‏اند.کمار یا کمال در اوستا بمعنی سر یا کلّهء اهریمنی‏ است و بعدها در متون پهلوی در مفهوم سر بمعنی رئیس بکار رفته است.بنابراین معنی‏ «کماریکان دیوان»سران دیوان یا دیوان بزرگ و عظیم میباشد.بدانگونه که یاران‏ (1)- Skeat.Etymological Dictionary of the English Language 134 and 148 و نیز:یشتها 1/29

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 12)

 

 

خیلی نزدیک هرمزد شش مهین فرشته بنام امشاسپندان هستند شش دیو بزرگ نیز بنام‏ کماریکان از کار گزاران مهم اهریمن بشمار میآیند.

 

 شایستهء یادآوری است که گاهی با افزودن سپند مینو یا هرمزد یا سروش بگروه‏ امشاسپندان‏1و اهریمن یا خشم بعدهء کماریکان‏2شمارهء هریک ازاین دو دستهء مخالف‏ هم را به‏هفت-که از دیرباز در میان امم مختلف عدد مقدسی بوده‏3-رسانیده‏اند.

 

 نام و شخصیت و وظایف هریک از شش دیو بزرگ ازاین قرار است‏4:

1-اک منه

 

 اک منه(ستا. aka manah ،په. ako?man :بدمنش،بدگوهر)مظهر اندیشه‏های پست و شرارت و نفاق است.بنا بگاتها دیوان(گروه پروردگاران باطل) همه از نژاد اک منه هستند(یسنا 32/3)و دیویسنان نیز در نتیجهء کردار بدشان به اک منه‏ پیوسته‏اند(یسنا 47/5).در پخشهای دیگر اوستا و متون پهلوی اک منه از آفریدگان‏ اهریمن بشمار آمده و بهمراهی خشم خونین سلاح و اژدهاک و سپیتیور،ارّه‏کنندهء جم، پیک اهریمنی است(زامیادیشت 46).او همستار امشاسپند«بهمن»است و سرانجام‏ بدست وی مغلوب خواهد شد(زامیادیشت 96).در بندهش او دومین آفریدهء اهریمن‏ بشمار رفته و وظیفه‏اش پراکندن اندیشهء شرارت و خصومت در میان مردمان است‏5.

 

2-ایندر

 

 ایندر(سنس.وستا. indra ،په. indar :نام یکی از خدایان دیرین آریائی) (1)-معین.مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی 158

 

 (2)-ایضا همان مأخذ 164

 

 (3)-معین.تحلیل هفت پیکر 3

 

 (4)-توضیح آنکه در ذکر اسامی کلیهء دیوان و ارواح خبیث نام اوستائی آنان را اصل‏ قرار داده‏ایم مگر در مواردیکه نام دیوی یا در زبان فارسی بکار رفته و یا آنکه فقط در متون‏ پهلوی یاد شده است که در صورت اول شکل فارسی و در صورت دوم شکل پهلوی واژه را اصل منظور داشته‏ایم.

 

 (5)- Gray.The Foundations of the Iranian Religions 180

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 13)

 

 

روح بدعت و فریبنده و گمراه کنندهء مردم است.این دیو بهمراهی سایر دیوان بزرگ‏ دوباره در وندیداد(10/9؛19/43)ذکر شده است.بنا بمندرجات بندهش و دینکرد این دیو مردم را از پرهیزکاری باز میدارد و از سستی مردم در بجای آوردن وظایف‏ دینی شاد میگردد.او همستار امشاسپند«اردیبهشت»است و در نبرد نهائی مغلوب او خواهد شد1.

 

3-سئورو

 

 سئورو(üıâþáÇ ôþáþŞ ôâþéŞ● íé üìþ òâõ:sa?val.öÉṣsaurva.âÂñṣsarva?.úõñ) مظهر سلطنت بد و بی‏نظمی و آشوب و مستی است.ازاین دیو بهمراهی‏ سایر دیوان بزرگ دوبار در وندیداد(10/9؛19/43)نام برده شده است.سئورو رقیب و دشمن بزرگ امشاسپند«شهریور»است و سرانجام بدست او مغلوب خواهد شد2.

 

4-نااونگ هئی‏ثی)

 

 نااونگ هئی‏ثی(سنس.- na?satya ،ستا. na?onghaio?ya ،په. na?l?kl?yas و na?kahe?t و na?kis?l?yya :؟)مظهر بهتان و نافرمانی و طغیان است.این دیو در وندیداد(10/10-9؛19/43)و همچنین در بندهش و دینکرد3در گروه دیوان بزرگ‏ ذکر شده است.او همستار امشاسپند«سپندارمذ»و سرانجام مغلوب او خواهد شد.

 

5 و 6-تئوروی-زئیریش

 

 تئوروی(سنس.- turv و- tu?rvi ،ستا. taurvi ،په. ta?l?re?v و taric : پیروز،غالب)و رویریش(سنس.- ha?ri ،ستا. zairs ،په.s za?l?rl? و ze?ric : زردگون،سبزفام)مانند دو امشاسپند رقیب خود«خرداد»و«مرداد»همیشه یکجا یاد میشود(مثلا:وندیداد 10/10؛19/34).این دو موجب اتلاف و فساد و شکست و (1)- Gray.The Foundations of the Iranian Religions 181

 

 (2)-ایضا همان مأخذ 182

 

 (3)-ایضا همان مأخذ 183

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 14)

 

 

تشنگی و گرسنگی هستند:زئیریش زهر پدید میآورد و تئوروی بواسطهء آن زهر گیاهان‏ و جانوران را تباه میسازد1.در زامیادیشت(96)آمده است که هنگام ظهور استوت ارت، آخرین موعود مزدیسنا،«امرداد»گرسنگی و تشنگی زشت را شکست‏ دهند.

 

ب-دیوان بزرگ

 

 پس از ذکر کماریکان،چون از میان دیوان دیگر سه دیو دروغ،خشم و اژدهاک اهمیت فراوان دارند شایسته است که نخست بمطالعهء این سه دیو بپردازیم:

1-دروغ

 

 دروغ(ستا. druj ،فب. drauga ،په. dro?g :دروغ)سهمگین‏ترین دیوی‏ است که انسان را گرفتار چنگال قهر خویش میکند2.این عنوان علاوه بر آنکه نام خاص‏ «دیو دروغ»است عموما بر سپاه اهریمن ازجمله«اژدهاک»،«نسو»و شاید«بوتی»و همچنین‏ برخود اهریمن اطلاق شده است‏3.در گاتها از دروغ گاهی کیش دروغ یا دیویسنا اراده شده است(یسنا 31/1 و چند فقرهء دیگر).دروغ باعث زیان و آزار مردم است‏ (یسنا 49/3)و در سزای روزشمار از«راستی»شکست خواهد یافت(یسنا 48/1). زرتشت دشمنی را که بتباهی وی میکوشد«زادهء آفرینش دروغ»میخواند(یسنا 51/10). «خان‏ومان دروغ»مترادف دوزخ بکار رفته است(یسنا 46/11؛49/11؛51/14).

 

 در پخشهای دیگر اوستا دیو دروغ دیوی است بسیار زورمند که تباه‏کنندهء زندگانی‏ و نابودکنندهء جهان مادی شناخته شده است(یسنا 57/15؛اردیبهشت یشت 17).او باید نابود گردد و در شمال گم شود تا جهان مادی راستی را تباه نسازد(اردیبهشت‏ یشت 17).از پرتو فرورهای توانای پاکان است که دروغ واپس زده شده است؛اگر آنان یاری نمیکردند هر آینه دروغ قوت میگرفت و فرمانروا میشد و جهان مادی‏ (1)- Gray.The Foundations of the Iranian Religions 184

 

 (2)-پور داود.یشها 1/32 و

 

 (3)- Gray.The Foundations of the Iranian Religions 191

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 15)

 

 

ازآن دروغ میگردید و در میان دو گوهر خیر و شرّ جای میگرفت؛آنگاه اهریمن از سپند مینوی مغلوب قدم واپس نمیکشید(فروردین یشت 13-12).مهر و سروش در رهانیدن انسان از دست دروغ و راندن او سهمی بسزا سازند؛مهر آنان را که بمنزل دروغ‏ رانده شده‏اند دگرباره براه راستی باز خواهد گرداند(مهر یشت 86).سروش مقدس‏ دیو دروغ را برخواهد انداخت،و تلاوت کلام مقدس دیوهای غیر مرئی دروغ را بهتر از همه میراند(سروش یشت 3).سرانجام بهنگام ظهور استوت ارت،آخرین موعود مزدیسنا،راستی به دروغ زشت تیرهءبدنژاد چیره گشته از جهان راستی ببیرونش خواهد راند(زامیاد یشت 93 و 95).

 

 در متون پهلوی،دروغ در مفهوم ماده دیوی بکار رفته که بویژه مظهر عادات بد و نمایندهء گناهکاری است.یکبار نیز بنام«پسر اهریمن»خوانده شده است.«دروجاسکان: ẓ druja?ska?n که جای دروغ است نام پست‏ترین قسمت دوزخ میباشد1.

 

2-خشم

 

 خشم(ستا. aes?ma ،په. ae?s?m :خشم)این دیو که در گاتها نیز یاد گردیده‏ (مثلا:29/2؛30/6؛48/12)در آئین زرتشتی یکی از پر آسیب‏ترین دیوان شناخته‏ شده2و با صفت«خونین سلاح»توصیف گردیده است(یسنا 10/8؛ارت یشت 5). چنانکه پیشتر گفته شد گاهی برای تکمیل عدد هقت این دیو را بجای اهریمن بگروه‏ کماریکان افزوده‏اند و از اینجا میتوان با همیت دیو خشم پی برد.خشم بهراهی‏ اک‏منه،اژدهاک و سپیتیور پیک اهریمنی است(زامیادیشت 46).اهورامزدای پاک‏ سروش را در هم شکنندهء دیو خشم خونین سلاح قرار داده است(سروش یشت 15)؛ ایزد سروش است که مردمان را در برابر تاخت‏وتازهای دیو خشم بد کنش حمایت‏ میکند(یسنا 57/25)و با یک زین ابزار کارساز باو زخم خونین میزند(یسنا 57/10). (1)- Gray.The Foundations of the Iranian Religions 192

 

 (2)-پورداود.یادداشتهای گاتها 28

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 16)

 

 

این دیو از گرز مهر بهراس میافتد(مهریشت 97).

 

 در متون پهلوی برای دیو خشم هفت نیرو یاد شده است که هوشنگ آنها را نابود میکند.اوست که تخمهء دیوان را در گیسوان پریشان و شانه نکرده قرار میدهد. اهریمن او را برانگیخته است تا با ایجاد مجادله و ازدیاد قتل و کشتار آسایش مردمان را بر هم بزند و اگر نتواند در میان مردمان تخم نفاق و دشمنی بیفکند دیوان را بر ضد هم برانگیزد.او یکی از دشمنان روان در چینودپل است.او است که اسکندر گجستک‏ را بر کشید.اوست که با پراکنده ساختن هوش مردمان آنان را بدزدی و راهزنی‏ وامیدارد.دیو خشم هر شب یکبار بدنیای مادی میآید.او دشمن«سروش»است و در روز پسین بدست او مغلوب خواهد شد1.

 

3-اژدهاک

 

 اژدهاک(ستا. az?i 'سنس. ahi په. aj و az ':مار+ daha?ka 'از ریشهء dah : گزیدن:'گزنده-مار گزنده)دیو بسیار زورمند که اهریمن بضد جهان مادی بیافرید تا جهان راستی را از آن تباه سازد.او را سه پوزه،سه کله،شش چشم و هزار چستی و چالاکی‏ است و یکی از سه چالاکترین پیک اهریمنی است.هنگامیکه سپند مینو و اهریمن‏ برای بدست آوردن فرّمزدا ستیزه میکردند اژدهاک برای گرفتن آن به«آذر»حمله‏ کرد ولی کاری از پیش نبرد.این دیو خبیث و فریفتار شهر ناز و ارنواز،خواهران‏ جمشید،را بزنی گرفته بود(آبان یشت 34؛رام یشت 24؛زامیاد یشت 46).اژدهاک در کشور با؛بل صا اسب،هزار گاو و هزار گوسفند برای«ناهید»قربانی کرد و«اندروای» زبردست را بستود و از آنان درخواست که این کامیابی را باو بدهند که هفت کشور را از انسان تهی سازد.البته نه ناهید و نه اندروای زبردست او را کامیاب نساخت(آبان‏ یشت 31-29؛رام یشت 21-19)اما فریدون آتبین که برای ناهید صد اسب،هزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی کرد و اندروی زبردست را بستود بیاری آنان بر اژدهاک‏ (1)- Gray.The Foundations of the Iranian Religions 125-6

 

دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » شماره 77 (صفحه 17)

 

 

دست یافت و او را بکشت(یسنا 9/8؛آبان یشت 35-33؛بهرام یشت 40؛رام یشت‏ 25-23؛زامیاد یشت 37-36 و 92).

 

 بنا بمندرجات متون پهلوی فریدون اژدهاک را گرفتار ساخته و در کوه دماوند بزنجیر کشیده است.

 

 اگر شمشیر فریدون او را میبرند مارها،غوکها و دیگر جانوران مضرّ روی‏ زمین را فرا میگرفتند.این دیو ناپاک مرتکب گناهان هولناک میشود:یک‏سوم‏ آفریدگان هرمزد را می‏بلعد،آبها و آتشها را تباه میکند،گیاهان را از رویش باز میدارد،ساحری و ستمگری و نادانی را رواج میدهد و بدون رضایت پدرش با مادر خود نزدیکی میکند.او سرانجام بدست گرشاسب دلیر کشته خواهد شد و دیگر وجود پیدا نخواهدکرد1.

 

 بقیه دارد (1)- Gray.The Foundations of the Iranian Religions 188

 

 

پایان مقاله

مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز » بهار 1345 - شماره 77 (از صفحه 2 تا 17)

نویسنده : عیوضی، رشید

  • علیرضا همتی فارسانی

آیین

زردشتی

شر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">