جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ب.ظ
دیر سر می زنی
هرچه با تنهایی من آشنا تر می شوی
دیرتر سر میزنی و بی وفا تر می شوی
هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد
من پریشان تر، تو هم بی اعتناتر می شوی
من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهار
سبزتر می بالی و بالا بلاتر می شوی
مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها
گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می شوی
عشق قلیانی ست با طعم خوش نعنا دوسیب
می کشی آزاد باشی، مبتلاتر می شوی
یا سراغ من می آیی چتر و بارانی بیار
یا به دیدار من ابری نیا... تر میشوی
حامد عسکری
- ۹۵/۰۵/۲۲
تنهایی،
با همه ی تنهایی اش،
زیباست!
نزدیک شدن
به محدوده ی این حریمِ دوست داشتنی
ممنوع است!
بداهه ای ملهم از ارسالی خوبتون
سرفراز باشید و سلامت.