چشمه باران(farsan )

چشمه باران(farsan )
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

 

چکیده
در این مقاله می‌کوشیم به بررسی تفکر آزادی و آزادی‌خواهی در اشعار سیداشرف الدین گیلانی(نسیم‌شمال) و ملک الشعرا بهار بپردازیم و چگونگی اشاعة تفکر آزادی‌خواهی را در دورة مشروطه همگام با تحول ادب فارسی در جهت عصر بیداری مطالعه کنیم. تحولی که شعر فارسی را از غزل‌ها و اشعار عاشقانه به سمت اشعار بیدارگرانه و دفاع از حقوق مردم و مبارزه با ظلم و ستم کشانید. علاوه بر این به مقایسة تفکر و اشعار و دیدگاه‌های دو شاعر نام‌برده می‌پردازیم.
 
کلید واژه‌ها: آزادی، استبداد، آزادی‌خواهی، مشروطه.

 

مقدمه:
تحول ادبیات دوره مشروطه، در همة دوره‌های ادبیات فارسی بی سابقه بوده است. این تغییر به دلیل تفاوت در مظاهر اندیشه و فرهنگ مردم بود. ادبیات این دوره از مرحلة خصوصی بودن و درباری بودن گذر کرد و به مرحلة مردمی بودن و عمومی بودن پاگذاشت. دگرگونی‌های پی در پی و شتابناک سیاسی، روابط اجتماعی و فرهنگی، ورود عناصر تازه به قلمرو اندیشه، آشنایی با مکاتب فکری و ادبی اروپا، زمینه‌ساز تحولاتی در جامعة ایرانی شد. در دوران معاصر، مهم‌ترین دگرگونی اجتماعی که به تحول در تفکر و در نتیجه سبک شعر و نثر انجامید، انقلاب مشروطه است و ادبیات مشروطه برآمده از این انقلاب است. انقلابی که باعث شکل‌گیری افکار آزاد و آزادی‌خواهی شد.
 
مقایسه اشعار بهار، و نسیم شمال
آنچه بین شاعران این دوره - بالاخص شاعران مورد نظر، بهار و نسیم شمال - در نگاه اول به چشم می‌آید، مشترکاتی است که در نوع تفکر و بینش آنها دربارة آزادی و آزادی‌خواهی وجود دارد. اگر چه شیوة بیان این دو گران‌قدر بسیار متفاوت است، اشعارشان با هم نزدیکی‌هایی دارند. این شاعران بر خلاف کسانی که مدعی آزادی‌خواهی و میهن‌دوستی بودند، کسانی هستند که از تمام علایق مادی و تجملات زندگی دست شسته‌اند و چون طوفانی سهمگین به اصل زور و بنای استبداد حمله برده و با عناصر استبداد و ارتجاع جنگیده‌اند. دیگر اینکه به الفاظی چون میهن‌دوستی، آزادی‌خواهی، استبدادشکنی و جانبازی، که از دیرباز در ادبیات ما معنی و مفهوم حقیقی نداشت، مصداق حقیقی بخشیدند. یکی دیگر از وجوه اشتراک این دو شاعر مبارز این بود که با ارادة آهنین از ابراز عقیدة خود کوچک‌ترین هراسی نداشتند و با صراحت لهجه و بدون رعایت وضعیت اکثر زمامداران که طماع و پول‌پرست و متملق و تملق‌دوست بودند، به انتقاد از مفاسد اجتماعی و نابسامانی‌های جامعه پرداختند و زندگی خود را در لبة تیز تیغ جلادان حکومتی قرار دادند و تا مرز ترور پیش رفتند. اشرف‌الدین اشعار نسیم شمال را به پیروی از سبک هندی سرود. (آرین‌پور، 1382:60)
بهار به علت تعلق خاطر به سنت‌های ادبی شعر و شاعری از زبان فاخر و پر صلابت گذشته استفاده می‌کرد. نسیم شمال با موازین ادب گذشته انس چندانی نداشت و زبان مردم کوچه و بازار را برگزید. در اشعار هر دو استفاده از لغات فرنگی و آزادی، توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی و انتقاد از بیداد دیده می‌شود. اینک برخی ار اشعار آن‌ها:
بهار مخمس زیر را، که تضمین غزلی از سعدی است، در اوان مشروطیت خطاب به محمد علی شاه سروده و در آن، اعمال مستبدانة وی را مورد انتقاد و نکوهش قرار داده است.
پادشاه ز ستبداد چه داری مقصود               که از این کار جز ادبار نگردد مشهود
جود کن در ره مشروطه که گردی مسجود    «شرف مرد به جود است و کرامت به سجود»
«هر که این هر دو ندارد عدمش به ز وجود»
سیداشرف‌الدین نخستین کسی بود که در سطح افکار تودة مردم، با مطالب سیاسی و مذهبی و... سرود.
ابیات زیر درقالب مستزاد از نسیم شمال است.
گوییا بی خبر از ملک شه تاجور است                     مملکت در خطر است
وین چه آشوب و چه فتنه است که در بحر و بر است   شه مگر بی خبر است
در مقابل اشرف‌الدین که سعی دارد شاه را بی خبر نشان دهد، بهار معتقد است که با روحیة استبدادی شاه هیچ کاری نمی‌شود کرد.
 در اواخر سلطنت مستبد محمد علی شاه قاجار به سال 1286 خورشیدی نظر به کینه‌جویی‌های او با مشروطه خواهان و آزادی‌طلبان، بهار این قصیدة مستزاد را در مشهد ساخت و در روزنامة نوبهار منتشر کرد. او معتقد است:
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست                 کار ایران با خداست
مذهب شاهنشه ایران ز مذهب‌ها جداست                 کار ایران با خداست
                                                                                           (همان:253)
چرا که شاه ایران در نهایت غفلت و نادانی به سر می‌برد و مملکت ایران دچار فتنه و آشوب شده است. بهار ایران را همچون کشتی‌ای می‌داند که دچار گرداب بلا شده است و کشتی‌بان آن، که همان محمدعلی شاه باشد، خود را مسلمان واقعی می‌داند و هر بلایی که بر سر مردم بینوا می‌آورد به نام اسلام و قرآن می‌کند. شاه ایران همچون خفاشی است که از نور خورشید در رنج و عذاب است. او با نابخردی‌های خود، مردم ایران را دچار ظلمات جهل و ضلال کرده است.
قصیدة دماوندیة دوم ملک الشعرای بهار از زیباترین قصاید فارسی است. شاعر پیش از این قصیده در سال 1300 دماوندیة اول خود را با مطلع:
ای کوه سپید سر، درخشان شو                  مانند وزو، شراره افشان شو (بهار، 287:1387)
سرود که هرگز موفقیت دماوندیة دوم را نیافت. بهار دماوندیة دوم خود را در سال 1301 شمسی سرود. در این سال به تحریک بیگانگان، هرج و مرج قلمی و اجتماعی و هتاکی‌ها در مطبوعات و آزار وطن‌خواهان و سستی کار دولت مرکزی بروز کرده بود. از دید شاعر، دماوند بالاترین نقطة جهان هستی است که همچون دیوی، دست و پایش به زنجیر بسته شده و علت بلندی و استواری او این است که از هم‌نشینی با افراد شیطان‌صفت گریزان است:
با شیر سپهر بسته پیمان               با اختر سعد کرده پیوند (همان، 286)
از آنجا که روزگار مکار بند محکمی بر دهان او بسته، تعهد و رسالت هنرمند و شاعر راستین آن است که این بند محکم را از دهان او بردارد.
بر ژرف دهانت سخت ‌بندی                     بر بسته سپهر دیو پر فند (همان، 287)
این بیت به رفتار نظام استبدادی عصر شاعر با آزادی‌خواهان اشاره دارد که به خفقان و اختناق منجر شده است. از این رو شاعر با اشعار سوزان و سوزناک خود خفقان را از بین می‌برد و در نهایت به دماوند، که خود نماد آزاده و آزادی‌خواهی است،‌ می‌گوید:
از سر بکش آن سپید معجر                      بنشین به یکی کبود اورنگ
بگرای چو اژدهای گرزه                          بخروش ای چو شرزه شیر ازغند        (همان، 286)
بهار معتقد است که همة مفاهیم، عوض شده و منظور و مقصود اصلی آنها فراموش شده است. افراد غافل و نادان خود را آگاه و خبیر جا می‌زنند و کسانی که از اسلام بویی نبرده‌اند، خود را در صف مؤمنان راستین جا زده‌اند. (میرانصاری، 157:1385)
مملکت به تنها چیزی که نیاز دارد، آزادی است تا در پناه آن آبادانی و پیشرفت در همة امور به دست آید اما عده‌ای ناخلف، نامردانه با چوب و چماق این آزادی را سلب کرده‌اند و مردم بی‌دفاع را تک و تنها گذاشته‌اند و خود به دامن بیگانگان پناه برده‌اند تا از جمیع بلایا - به قول خودشان - محفوظ بمانند.
افسانة تلخی است بگیرید ز من یاد                         جمهوری ما با بچه‌بازی عقب افتاد
ما ملت کودک، شده بیهوده از آن شاد         عیناً‌مثل ملعبة شهر فرنگ است           (بهار، 308:1387)
یکی از اصول آزادی و آزادی‌خواهی همین است که حرف زور، انسان را مطیع می‌کند و انسان آزاده و وارسته هرگز از ارباب زور و قدرت اطاعت محض نمی‌کند. بهار می‌گوید پذیرفتن نیش مار و زنبور یا هزاران کیلومتر پیاده رفتن آن هم بدون رهبر و هادی یا با تن زخم‌خورده و در نمک فرو رفتن:
به پیش من هزاران بار بهتر                      که یک جو زیر بار زور رفتن             (همان، 1099)
بهار در قصیده‌ای کوتاه به دفاع از آزادی و آزادگی برخاسته است. او معتقد است که اگر آزادی زبان وجود داشته باشد، آزادگان زمانه می‌توانند در تغییر وضع جامعه و بهبود و پیشرفت آن کوشا باشند اما متاسفانه دوره و زمانة بهار به گونه‌ای است که جاهلان و گمراهان در ناز و نعمت به سر می‌برند و آزادگان و احرار در غم و غصه غوطه‌ورند.
گر به آزادی زبان بودی                           کار آزادگان روان بودی
وگر این سفلگی سخن گفتی                     مردم سفله بی‌نشان بودی      (همان،1109)
نسیم شمال هم همین مفهوم را به شکل دیگری می‌رساند؛ با این که مردم نباید خفقان را بپذیرند و سکوت اختیار کنند.
خاموش نباشید دل در خفقان است             ساکت ننشینید روز هیجان است
                                                                                           (نسیم شمال، 435:1385)
نسیم شمال از مردمی که در راه مبارزه با استبداد تلاش کرده‌اند، به خوبی یاد می‌کند. به نظر او مردان آزادی‌خواه از آنجا که دل به دنیا نبسته‌اند و امور مادی و دنیوی را به هیچ می‌انگارند، شایستة سپاسگزاری هستند. در نهایت، نسیم شمال برای تمامی آزادی‌خواهان مملکت ایران چنین آرزوی خوشایندی دارد:
تا جهان باقی است آزادی ایران زنده باد                   غیرت مردان تبریز و صفاهان زنده باد
آفرین بر همت مردان ایران آفرین
                                                                                           (همان، 438)
 
نتیجه‌گیری
از آنجا که انقلاب مشروطه زیر تأثیر عوامل تأثیرگذار داخلی وخارجی به نتیجه رسید، ادبیات سیاسی نیز تحت تأثیر همان عوامل قرار گرفت. مشروطیت که زاییدة اهتمام نوگرایان و آزادی‌خواهان بود و با حمایت مؤثر روحانیون استقرار یافته بود، شکل جدیدی از ادبیات سیاسی را پدید آورد. در واقع نوعی از ادبیات را به وجود می‌آورد و نوع دیگری را تغییر می‌دهد و ادبیاتی با محتوای جدید، که همانا قانون‌خواهی و آزادی‌طلبی است می‌آفریند. به علاوه، چون مخاطبان شعر غالباً تودة مردم به ویژه جوانان هستند، به ناچار سادگی و وضوح، که خود نوعی تجدد‌طلبی و نوجویی است، به صورت ویژگی سیاسی شعر در می‌آید. بدین ترتیب، در ادبیات سیاسی به ویژه در شعر هم از حیث محتوا و هم از لحاظ بیان، تازگی‌هایی به وجود می‌آید و رگه‌هایی از تجدد پدیدار می‌شود. چون تودة مردم با آزادی بیان و قلم آشنا شد‌ه‌اند و حق شرکت در سرنوشت کشور را دارند، بالضروره زبان نثر و نظم - یعنی شیوة شاعری و نویسندگی- تغییر می‌یابد و کلمات و ترکیبات تازه مانند شورا، عدالت، رای‌گیری و آزادی‌ بر سر زبان‌ها می‌افتد و برخی شاعران اشعار روان و سادة انتقادی و سیاسی می‌سرایند. از منظر اندیشه‌های آزادی‌خواهانه، ادبیات عصر مشروطیت نه یکدست و یکنواخت بلکه بیانگر آزادی متفاوت و گاه معارض با یکدیگر بوده است که می‌توان آن‌ها را ادبیات حزبی، گروهی، مسلکی و جبهه‌ای خواند.
 
منابع و مآخذ
1- آرین‌پور، یحیی؛ از صبا تا نیما (بازگشت بیداری)، تهران، انتشارات زوار، جلد اول، 1382.
2- ـــــــ ، ــــــــ ، از نیما تا روزگار ما (تاریخ ادب فارسی معاصر)، تهران، انتشارات زوار، جلد دوم، 1382.
3- آزند، یعقوب؛ تجدد ادبی در مشروطه، تهران، انتشارات مدرسة تحقیقات و توسعة علوم انسانی، 1384.
4- ایزدپناه، حمید؛ شاعران در اندوه ایران، تهران، انتشارات توس، 1379.
5- بابایی، داودعلی؛ جامعه، فرهنگ و سیاست، (اشعار اشرف‌الدین گیلانی) نسیم شمال، تهران، انتشارات امید فردا، 1382.
6- بهار، محمدتقی، دیوان ملک‌الشعرای بهار، انتشارات نگاه، 1388.
7- کریمی موغاری، فریده؛ زندگی و شعر اشرف‌الدین (نسیم شمال)، تهران، نشر ثالث، 1382.
8- گیلانی، سید اشرف‌الدین (نسیم شمال)؛ کلیات جاودانة نسیم شمال، حسین نمینی، تهران، نشر اساطیر، 1385.
9- میرانصاری، علی؛ ارج نامة ملک الشعرای بهار، تهران، نشر مؤلف، 1385
  • علیرضا همتی فارسانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">