چشمه باران(farsan )

چشمه باران(farsan )
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۴۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

گاهی دلم میگیرد از کلامی. از اشاره ای. همیشه هر چه از دوست میرسد نیکو نیست

  • علیرضا همتی فارسانی

عکس نوشته زیبا

  • علیرضا همتی فارسانی

روش های درمانی برای رفع عارضه کمرویی

 

  اختلال کم رویی در افرادی که تک فرزند هستند و یا فرزند اول خانواده هستند بیشتر دیده می شود،با چه روش هایی می توان این مشکل را مرتفع کرد و بر آن پیروز شد.

  • علیرضا همتی فارسانی

فعالیت های منجر به ایجاد حس شادی و نشاط

 

  

 چه فعالیت ها و عواملی منجر به ایجاد حس شادی در افراد شود ،چگونه می توان شادی و شوق را در آنان به وجود آورد.

همه می‌دانیم که بسیاری از افراد دائما غمگین، تحریک‌پذیر و زودرنج هستند. علاوه بر این، هر روز با افراد بسیار شادی روبه‌رو می‌شویم که شاید گاهی غمگین شوند و یا دچار استرس‌های روزمره شوند، اما می‌ببینیم که آنها به خوبی استرس‌هایشان را کنترل می‌کنند، از روش‌های مناسبی برای مدیریت استرس‌ها در زندگی‌شان استفاده می‌کنند و در نتیجه، روزهایشان پرثمرتر و لذت‌بخش‌تر می‌شود.

  • علیرضا همتی فارسانی

شش . مکتب وصف گرایى (ناتورالیسم)

این مکتب از سال 1880 تا 1890 در اروپا رواج یافت. اساس این مکتب، به کاربستن روش تجربى و علمى در ادبیّات بود. بر این اساس، آرمان هایى از این دست بروز کردند:

ـ گزارش کردن تجارب و آزموده هاى خویش در آثار ادبى، با همه جزئیّات.

ـ اعتقاد به تأثیر جدّى و مبالغه آمیز وضع مزاجى و ارثى بر شخصیّت انسان.

ـ گرایش به جبر و بى اختیارى انسان; و بى توجّهى به دین و اخلاق.

ـ به کار بستن زبان محاوره در ادبیّات.

ـ بى توجّهى به شعر و شاعرى.

بزرگان این مکتب که بیشتر به رمان و داستان کوتاه متمایل بودند، عبارتند از: امیل زولا، گى دوموپاسان، و آلفونس دوده. از نویسندگان ایرانى، صادق هدایت بسیار تحت تأثیر این مکتب بوده است.

  • علیرضا همتی فارسانی

مکتب هاى ادبى در مغرب زمین بنا به تحوّلات اعتقادى، اجتماعى، و سیاسى، گوناگونى ها و تطوّرات بسیار یافته اند. از آن جا که آشنایى با این مکاتب، بر کار و راه ما اثر مى گذارد، مکاتب عمده ادبى را به کوتاهى مورد مطالعه قرار مى دهیم.

  • علیرضا همتی فارسانی

به امضا و یا آواتار نفر  قبلیت پیشنهاد بده

 

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم،خستگی در می کنی

چای می ریزم برایت،توی فنجانی که نیست

بازمی خندی ومی پرسی که حالت بهتر است؟!

باز می خندم که خیلی،گرچه می دانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی

دستهایم را بگیری،بین دستانی که نیست..؟!

وقت رفتن می شود،با بغض می گویم نرو...

پشت پایت اشک می ریزم, توی ایوانی که نیست

بعد تو این کار هر روز من است

باور این که نباشی،کار آسانی که نیست.....

  • علیرضا همتی فارسانی

عکس نوشته دلتنگی, تصاویر کارت پستال دلتنگی

  • علیرضا همتی فارسانی
 
بر بستر تردید، فرومانده ترینم
دیری است که من سنگ ترین سنگِ زمینم

چون خاطره ی مبهم یک کوچه ی بن بست
صد بار اگر تازه شوم، باز همینم

رفتند پرستو نفسان صد افق و باز
من در خم و پیچ سفر نافه و چینم

یک عمر شفق گفتم و یک عمر شقایق
معلوم شد آخر، نه چنانم ، نه چنینم

نی ذوق سفر مانده و نی فرصت برگشت
نومیدی محضم، نفس باز پسینم
 
 
  • علیرضا همتی فارسانی

عکس نوشته های جملات الهام بخش تیر ماه

  • علیرضا همتی فارسانی

عکس نوشته های جملات الهام بخش تیر ماه

  • علیرضا همتی فارسانی
  • علیرضا همتی فارسانی
شعر و غزل ناب و زیبای کوتاه در کوچه باغ
سر می زند از کوچه ی ما، ماه، دوباره!
وقت گل نی می رسی از راه، دوباره!
 
می آیی و این خانه ی ارواح به یمنت
پر می شود از ماه - به ناگاه- دوباره
 
وا می شود این پنجره با دست تو، آن گاه
پر می شود از اشک من این چاه، دوباره
 
با اینکه محال است دلی که تو شکستی
از نو بشود آن دل دلخواه دوباره
 
می جنگم و در صفحه ی شطرنج شب و روز
با یک حرکت می کنمت شاه، دوباره!
 
آری نی اگر گل بدهد، می رسی از راه
تا ناز کنی -گرچه به اکراه- دوباره
 
اما نکند «وعده»ی دیگر بدهی و 
چشمم بشود آینه ی راه، دوباره
 
یک بار دگر وعده بده «واو»بگو تا
با «واو» تو آهو بشود «آه» دوباره!
 
 
  • علیرضا همتی فارسانی

عکس همراه متن

من در پی رد تو کجا و تو کجایی
دنبال تو دستم نرسیده است به جایی

ای « بوده » که مثل تو نبوده است، نگو هست
ای « رفته » که در قلب منی گرچه نیایی...

 

این عشق زمینی است که آغاز صعود است
پایبند « هوس » نیستم ای عشق « هوایی »

قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم
وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی!

ای قطب کشاننده پر جاذبه دیگر
وقت است دل آهنی ام را بربایی

گفتی و ندیدی و شنیدی و ندیدم
دشنام و جفایی و دعایی و وفایی

یک عالمه راه آمده ام با تو و یک بار
بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی...
 
 
 
 
  • علیرضا همتی فارسانی
 خصوصیات یک عاشق واقعی
 
سراغ از من نمی گیری و حال از من نمی پرسی
جواب از من نمی خواهی، سؤال از من نمی پرسی

غریبه می شوی سال دگر ای آشنا امسال!
چرا از دوستی از پارسال از من نمی پرسی

چه شد سرمایه ام، مال و منالم، دین و ایمانم
از این سود و ضررها یک ریال از من نمی پرسی!

تویی آری تویی آن آرزوهای محال من
چرا از آرزوهای محال از من نمی پرسی...

جدال حق و باطل بین من با عشق دیرینه است
خودم را کشتم و از این جدال از من نمی پرسی

شهیدت می شوم، خونم حلالت می شود روزی
ولی آنروز هم افسوس، حال از من نمی پرسی
 
 
  • علیرضا همتی فارسانی

تیکه های خاص

  • علیرضا همتی فارسانی

ماه در آب

 

از همان اول دلم را در تب و تاب آفرید
خاک بود؛ اما مرا از آتش و آب آفرید

کفش های کهنه ی تنهاییم را جفت کرد
نیمه ی گم کرده ی من را چه نایاب آفرید

مانده ام حافظ تو را در چندمین دفتر نوشت
مانده ام سعدی تو را در چندمین باب آفرید

آستین بالا زد امشب پلک هایم تا تو را
آنچنانی که خودش می خواست در خواب آفرید

ماه، نیم دیگرش را جستجو کرد و نیافت
بعد جای آن خودش را در دل آب آفرید

 

نجمه زارع

  • علیرضا همتی فارسانی

 

قدردانی از همسر

رفتن ما اتفاق ناگوار کوچکی ست
بازمی گردیم روزی، روزگار کوچکی ست

می گذاری گاه دور از تو جهان را حس کنم
لطف یا قهر است این؟! دورم حصار کوچکی ست

با مرور دوستی هایم به من اثبات شد
هر که جز تو دوستم شد، دوستدار کوچکی ست

در تو من دنبال چیزی ماورای شهرتم
شاعرت بودن برایم افتخار کوچکی ست

من برای عشق می میرم، برای شعر نه!
دفتر شاعر برای او مزار کوچکی ست...

چون "عطارد" گرد تو بیش از همه چرخیده ام
سوختم، شکر خدا عشقت مدار کوچکی ست

بارها از پیش رویت رد شدم صیاد پیر
می پسندیدی نمی گفتی شکار کوچکی ست

بعد ساعت ها نگاه و ذوق و ترس و شرم و شک
انتظار یک تبسم، انتظار کوچکی ست

با دعا شاید به دست آوردمت؛ چون با دعا
دستکاری کردن تقدیر کار کوچکی ست

 

 
کاظم بهمنی
  • علیرضا همتی فارسانی
 
باد
مثل گیسویی که باد آن را پریشان می کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می کند
 
ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می کند
 
با من از این هم دلت بی اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می کند؟
 
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می کند
 
اشک می فهمد غمِ افتاده ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت ها فراوان می کند
 
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی درمانشان را درد درمان می کند...
 
  • علیرضا همتی فارسانی

 

طراحی ناخن ساده و لاک

درد من این روزها از جنس دردی دیگر است

کوچه ات بی من مسیر کوچه گردی دیگر است

راه آن راه است و کفش آن کفش و پا آن پا ولی –

رهنورد این بار اما رهنوردی دیگر است

فرق ما در " آنچه بودیم" است با " آنچه شدیم"

تو همان زن هستی و این مرد ‘ مردی دیگر است!

نقشه ی گنجی که من میخواستم پیش تو نیست!

ظاهرا در سینه ی دریانوردی دیگر است

چشمهایت را که بستی با خودم گفتم : جهان –

باز هم در آستان جنگ سردی دیگر است

در درونم جنگجویی از نفس افتاده و

با وجود این به دنبال نبردی دیگر است

وقت خوشحالی ندارم! زندگی من فقط –

داغ روی داغ و دردی روی دردی دیگر است

 

اصغر عظیمی مهر

  • علیرضا همتی فارسانی