بی روی تو گشت لاله گون مردم چشم
بنشست ز دوریت به خون مردم چشم
افتادی اگر ز چشم مردم چون اشک
در چشم منی عزیز چون مردم چشم
رهی معیری
چه رفته است که امشب سحر نمی آید؟شب فراق به پایان مگر نمی آید؟جمال یوسف گل چشم باغ روشن کردولی ز گمشده من خبر نمی آید