گفتی کرونا و از خودم یادم رفت
تصویر بهار و سبزه هم یادم رفت
کاری که برای مردنم لازم نیست
چون طرز نفس کشیدنم یادم رفت
علیرضا همتی فارسانی
فروردین ۹۹
گفتی کرونا و از خودم یادم رفت
تصویر بهار و سبزه هم یادم رفت
کاری که برای مردنم لازم نیست
چون طرز نفس کشیدنم یادم رفت
علیرضا همتی فارسانی
فروردین ۹۹
معنای شکست طالع بختت بود
هر چند که رنج و غصه پیوستت بود
آهسته قدم قدم تو را می شکنم
با آنکه اجل رفیق و همدستت بود
علیرضا همتی فارسانی
فروردین ۹۹
تصویرگر شکوه ایرانی بود
معنای حقیقت مسلمانی بود
پرواز در آغوش شهادت بی شک
زیبنده ی قاسم سلیمانی بود
علیرضا همتی فارسانی
دیماه ۹۸
اندازه ی غصه؛حرف از او بزنم
بی فایده ست ناله؛ یا هو بزنم
هرچند که حال گریه دارم اما
باید که به اشک هم کمی رو بزنم
علیرضا همتی فارسانی
مهر 97
نظری نداری؟
یک عده به فکر مذهب و خودسازی
یک عده به دنبال سیاست بازی
از ساخت و ساز تو فقط فهمیدم
کار تو همیشه ی خدا جوسازی
علیرضا همتی فارسانی
مرداد97
آهسته و نرم بی قرارم کردی
تیری نزدی ولی شکارم کردی
در زندگی ام خاطره ای می سوزد
خاموش نمی شود چه کارم کردی!
از دوست بجز وفا نمی دانستید
او را از خود جدا نمی دانستید
پایان تمام دوستی ها را من
می دانستم ، شما نمی دانستید
مادر
امروز که حسم غزلی شد مادر
عشقم به تو هم لم یزلی شد مادر
نام تو مقدس است نزد همه عکس
چون واژه بین المللی شد مادر
علیرضا همتی فارسانی
اسفند 96
تجمل گرایی
دیـدیــم تجمــل تــو را بـا مــدرک
اینقـدر بـدهـکــاری و محتـاج کمــک
می تـرسم از ایــن رویـه ای که داری
حالا که خودت خواسته ای،خب به درک
علیرضا همتی فارسانی
ای کاش که مرهمِ ملالی بودم
در خانه ی یک فقیر، قالی بودم
ای کاش به جای اینکه شاعر بشوم
نانی ، سرِ یک سفره ی خالی بودم
هر چند که تنهایم و تَک می گردم
من جمعیتِ عظیمی از صد دردم
یک روز، اگر خودم، خودم را بکشم
اقدام به خودکشی جمعی کردم
هی داد زدم ، ولی کسی یار نشد
هی داد زدم ، کسی خبر دار نشد
هی داد زدم ، داد زدم ، داد اما
این بخت به خواب رفته بیدار نشد
در خانهی من عصر غمانگیز بدی ست
در پشت بهارها چه پاییز بدی ست
از مهر و محبت شما میترسم
ثابت شده است عاشقی چیز بدی ست
سیدمهدی موسوی
آن عشق که یافت انعکاسی در من
توام شده است با هراسی در من
با چتر به سمت خانه برمی گردد
هر روز غریب ناشناسی در من