عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهاى شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش بحال روزگار...
با آرزوی سالی سرشار از سلامتی و موفقیت
پیشاپیش سال نو برشما مبارک
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود / صد حیف ازین بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود
عید شما مبارک
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت / خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها / خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه / خداحافظ ای بهترین ماه الله
و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم
اللهم عجل لولیک الفرج . . .
عید است و دلم خانه ویرانه، بیا / این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا
یک ماه تمام مهیمانت بودیم / یک روز به مهمانی این خانه بیا
عید فطر بر شما مبارک
خدایا ، خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده
آمین
(عید شما مبارک)
مرا بسپار در یادت
به وقت ریزش باران ، نگاهت گر به آن بالاست
و در وقت دعا قلبت مثال بید میلرزد
دعایم کن که من محتاج محتاجم
تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت دعایم کن
نهج البلاغه : آرام باش ، توکل کن ، تفکر کن
سپس آستین ها را بالا بزن
آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است
در این ایام که از رحمت و برکت انباشته است
در این روزها که فرشته ها راحت میان ما قدم می زنند
و در این شب ها که از انوار خدا سپیدی گرفته اند
ما را از نسیم دعا فراموش نکنید
امشب که بلرزید دل و بغض و صدایت
آرام روان گشت دلت سوی خدایت
رفتى به در خانه آن قاضى حاجات
یاد آر مرا ملتمس لطف و دعایت
امشب رحمت دوست جاریست مانند رود، نه!
مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید
کسی اینجا محتاج دعاست
اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید
امشب تمام آینه ها را صدا کنید
گاه اجابت است رو به سوی خداکنید
ای دوستان آبرودار در نزد حق
درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید
تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی
سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت
توشه شب قدرتان باد . . .
التماس دعا
آیا سحری به رنگ خون دیدی تو محراب و تو منبری چنین دیدی تو
خون بر در و دیوار و جماعت سر و رو فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو
ان زاده کعبه و امین حرمین افتاده میان خاک و خون دیدی تو
انکس که ستیز خیبر و بدر و احد چون شیر بغرید چنین دیدی تو
ایا تو درون ظلمت شام سیاه نان اور کودک یتیم دیدی تو
ایا دل پرز خون و گریان چشمی از جور زمانه و زمان دیدی تو
او زخم تن و زبان که در طول زمان با جان به خرید و دم نزد دیدی تو
ایا زمیان مردم کوفه و شام مظلوم تر از علی کسی دیدی تو
تیغ بر فرق عدالت زده و خندیدند
خون به ابعاد غریبی علی پاشیدند
زاغها از دل شب کنده و بر روز زدند
روز و شب،گوشه محراب به هم پیچیدند
زخم بر سلسله باور و ایمان افتاد
همه افلاک از این زخم به خود لرزیدند
شب پر از رخوت نامردی مردم گردید
آسمان، ماه، ستاره، همگی خوابیدند
صبح، امّا دو سه تا کاسه شیر آوردند
کودکانی که علی را همه شب میدیدند
هق هق چاه شناور شده در گریه نخل
همه از هم فقط از درد علی پرسیدند
روز بزرگداشت شیخ اجل سعدی بر شما دوستداران شعر پارسی مبارک باد
گویند مگو سعدی چندی سخن از عشقش می گویم و بعد از من گویند به دوران ها
هنوز هستند آنانی که اول اردیبهشت ماه جلالی را، آن هنگام که بلبلان گوینده بر منابر قضبان می خوانند در شیراز شهر پرآوازه شیخ اجل برایش بزرگداشتی به پا می دارند، ولی تعدادشان زیاد نیست کسانی که این مراسم برایشان جالب باشد یا بخواهند در موردش بدانند و بخوانند و یا حتی در آن شرکت کنند.
ولادت پنچمین نور ولایت ، امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد.
پیشاپیش فرا رسیدن نوروز باستانی را به همه تبریک عرض نموده و از خداوند منان سالی پربار برای همه آرزومندم
آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش
و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم
سرخی تو از من ، زردی من از تو
غم برو شادی بیا محنت برو روزی بیا
جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک