چشمه باران(farsan )

چشمه باران(farsan )
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشانه شناسی شعر» ثبت شده است

جوانمرد! این شعرها را چون آیینه دان! آخر، دانی که آیینه را صورتی نیست، در خود. اما هر که نگه کند، صورت خود تواند دیدن. همچنین می دان که شعر را، در خود هیچ معنایی نیست! اما هر کسی، از او، آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست. و اگر گویی: «شعر را معنی آن است که قائلش خواست و دیگران معنی دیگر وضع می کنند از خود.» این همچنان است که کسی گوید: «صورت آینه، صورت روی صیقلی یی است که اول آن صورت نموده.» و این معنی را تحقیق و غموضی هست که اگر در شرح آن آویزم، از مقصود بازمانم.
شهید عین القضات همدانی

1-کلیات

زبان شناسی و بخصوص آموزش های زبان شناسی سوئیسی فردیناند دو سوسور تأثیر به سزایی بر نظریه ی ادبی در قرن بیستم داشته است. سوسور معتقد بود که زبان شناسی باید از بررسی در زمانی زبان، یعنی بررسی چگونگی تحولات تاریخی زبان فراتر رفته و به بررسی هم زمانی بپردازد؛ یعنی زبان را در حکم نظامی که در یک سطح زمانی عمل می کند تلقی کند. او زبان را به دو سطح «زبان»(langue)یعنی آن نظام زیرساختی که ناظر بر کاربرد زبان است و گفتار (parole)یعنی زبان آن گونه که در واقع و در عمل به کار گرفته می شود تقسیم کرد. بنیادساختار «زبان»(Langue) آن است که کلمات نشانه هایی اختیاری اند؛ یعنی تقریباً کلیه این نشانه ها بر مبنای نوعی قرارداد تعیین می شوند. پس معنا حاصل ارجاع کلمه به جهان خارج، و یا به افکار یا مفاهیمی که در جهان خارج از زبان وجود دارند نیست؛ بلکه حاصل تمایز بین خود نشانه های زبانی است. تأکید سوسور بر زبان در حکم یک نظام دلالت هم زبان بود با تحولاتی که در نقد صورتگرایانه (فورمالیستی) و افکار آموزشهای سوسور بر طرفداران رویکرد صورتگرایی در ادبیات تأثیر در خور توجهی داشته است.
شاید بتوان گفت نخستین کسانی که تحت تأثیر چنین نگرشی به زبان، از منظری تازه به ادبیات نگریستند صورتگرایان روس بودند. اینان اساساً به بررسی ساختار ادبیات می پرداختند، با «چونی» ادبیات، یعنی با ماهیت متمایز ادبیات بعنوان شاخه ای از هنر سروکار داشتند و نه با چیستی اش. بدیهی است که این خصیصه های متمایز، ساختاری را در خود اثر می جستند و نه در پدیدآورنده ی اثر، شعر را می کاویدند و نه دنیای شاعر را. پس صورتگرایان روس توجه خود را به کاربرد متمایز زبان معطوف کردند و بر این نکته پا فشردند که واژگان شعر را می سازند و نه موضوعات شاعرانه. از دیدگاه صورتگرایان هدف شعر وارونه کردن روند خوگیری حاصل از روزمرگی است، آشنایی زدایی از آن چیزی است که بسیار با آن آشناییم. بیشتر نوشته های صورتگرایان در بررسی آثار ادبی، در واقع تحلیلی است از شرایط و ابزارهای متفاوتی که به این آشنایی زدایی تحقق می بخشند. اگر از این دیدگاه به شعر بنگریم، باید بپذیریم که گفتمان شعری در بنیاد به لحاظ شیوه ی عملکردش با هر نوع گفتمان دیگر متفاوت است. در حقیقت شعر کنش گفتمانی را به درجاتی بالاتر از گفتمان زبان متداول می برد. شعر در پی انتقال اطلاعات یا صورت بندی دانش و آگاهی در ورای خود نیست. زبان شعری تعمداً خودآگاه است. شعر توجه را نسبت به خود برمی انگیزد و به گونه ای نظام یافته کیفیات زبانی خود را تشدید می کند. در نتیجه در شعر کلمات صرفاً ابزارهای انتقال افکار نیستند بلکه نهاده هایی عینی و قائم به ذاتند. (این همان اندیشه ای است که در افکار پساساختارگرایان قوام می یابد و به یک منش فکری و فلسفی نظام یافته بدل می شود).(1)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۴
علیرضا همتی فارسانی