غزل چشم های تو
پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۴۸ ب.ظ
چشم های تو
مثل یک وسوسه پنهان نگهم می دارد
دیدن چشم تـــو آسان نگهم می دارد
حالتی داشت نگاهت که دلـم می لرزد
جرم من چیست که با آن نگهم می دارد
گریه من که تورا بدرقه می کرد از دور
خنـــده ات در تب باران نگهم می دارد
روی زخـــم جگرم باز نمک می پاشی
فــــال قهــوه تــه فنجان نگهم می دارد
تو همـــانی که بـــنا بـــود مـــرا دریابد
قلب ســـرسخت تو حیــران نگهم می دارد
او که آشفتگی ام را به غزل ها می دیــد
مـــدتی بــی ســــرو سامان نگهم می دارد
مـانع رفتـــن مـــن هیچ کسی نیست فقط
چشم هــای تــو به قـــرآن نگهم می دارد
علیرضا همتی فارسانی
۹۳/۰۲/۲۵
که پل ها خوب می فهمند معنای گذشتن را