غزل : آیه بغض
جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ب.ظ
آیه بغض
نفس سبــز شمـــا بـــوی ولایت دارد
واژه هــاتـان همگی رنـگ صــداقت دارد
توغـزل خـوانی و هر مطلع تـو یک دنیـا
غــزلت بــا غــزل مــا چـه تفــاوت دارد
باز هم، بـاز دلـم تنگ تـو می شد تا کـی ؟
دل من این همه مدت بـه چـه عـــادت دارد ؟
آیـه ی بغض نخوانـده ؛ زده آتش بـر دل
بغــض مانــده بــه گــلو میـل تلاوت دارد
هر غـــروبــی به گمانم غزلی می خواند
بـــی جهت نیست شفق رنـگ خجـالت دارد
دارم از دست دعــــای تو غـزل می چینم
بــی جهت نیست دلــم بــا تـو رفـاقت دارد
چشم و گلدسته قـد قـــامتتان دیگر نیست
در نبــود تــو سحـر بــاز شکـایت دارد
خـاک از یمن قـــدم های شما چون گلزار
اشـک بـر رد شمـا قصــد زیــارت دارد
ما کـه دلبستــه ی این باغچـه ایم امـا او
خوش به حالش که شهیـد است و سعادت دارد
علیرضا همتی فارسانی
۹۳/۰۲/۲۶