غزل فصل لبخند
جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ق.ظ
فصل لبخند
با تــــوام، تا ته این قصه حواسم به تو بود
هدیـــهام یک غزل تازه، حواسم به تو بود
من که دلباخته ی بخت بلنـــدم، حالا
جشن بود و وسط خنده حواسم به تو بود
دل به دریــــا زدهام تا که دلم شور افتاد
با تـــو همدرد شــدم تازه حواسم به تو بود
بارها بود که با عشق غــــزل میخواندم
کــار و بار همگی سکه، حواسم به تو بود
کوله بارم پر از شعر و شعور و شور است
عشق در سیطــرهی ســاده حواسم به تو بود
من و تو زادهی یک فصل پر از لبخندیم
آرزویــــم اثــــر تـــازه، حواسم به تو بود
مثل قابــــی است که آویختهام از قلبــم
یاد تو هیچ نشد کهنه، حواسم به تو بود
دل خوشیهـــای من این بود که باشم با تو
باورم بود، تو ،یک قافیه تازه، حواسم به تو بود
علیر ضا همتی فارسانی
۹۳/۰۲/۲۶