زنگ نزن
شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ب.ظ
از این به بعد نامه نده! زنگ...نه! بزن
حالا خودت و حادثه ها را به بهت من
کابوسهــای مسخره هی جیغ می کشند
درذهن پیر و خسته ی من هی دهن دهن
لعنت به این اتاق! به این تخت! این سکوت
لعنت بـــه زندگی کـــــــــه مرا از تو واقعاً
دیگر گرفته / اند به خود شکل دیگری
افکار عاشقانه ی تــــــا حلق در لجن
پوسیده ایم در خودمان ، شک نکن به عشق
حـــــــــالا لباس خیس و سیاه مـــــــرا بکن
در خوابهای قرمز زن محو شو! بمیر!
مانند کرم لــــه شده در دامن چمن
شاید من اشتباه کنم ! بعد از این ولی
زهرا معتمدی
۹۴/۰۴/۱۳