غزل با گریه
دوشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ق.ظ
این حرف ها توی سرت شاید نخواهد رفت هرگز
جانم رود عشق تو صد درصد نخواهد رفت هرگز
ماه دلم تنها تویی این را گمانم خوب فهمیدی
دریات سمت هیچ جزر و مد نخواهد رفت هرگز
تا عشق تو پشت و پناه لحظه هایم مانده بی شک
دست و دلم هر گز به راه بد نخواهد رفت هرگز
دانه بپاشی یا نپاشی نازنینم هیچ فرقی نیست
این کفتر دیوانه از گنبد نخواهد رفت هرگز
هر شب برایت هی غزل با گریه خوب من اگر چه
این نامه ی سر بسته تا مقصد نخواهد رفت هرگز
۹۵/۰۱/۰۲