شعر:مرگ من یعنی:
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۱۲ ق.ظ
مرگ من یعنی: قناری خواند و بی تابم نکرد
سمت آبی های دور از دست پرتابم نکرد
مرگ من یعنی که دیگر نقره پاش آسمان
لولی شوریده ی شب های مهتابم نکرد
پیش از این با یک نگاهِ ماه می رفتم ز خویش
امشب افسونِ نگاهِ او چرا خوابم نکرد؟!
گرم در آتشفشان پیچیدنم سودی نداشت
کوهِ آهن ماندم و این کوره هم آبم نکرد
داشت، حرفی داشت آن تابیده از سمت سکوت
صبر تا آن نکته ی باریک دریابم، نکرد
۹۵/۰۱/۱۷