غزل : باز آی
سه شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۰۹ ب.ظ
تا کی در انتظار گذاری به زاریم ؟
بازآی بعد از اینهمه چشمانتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پردههای ساز
جانسوز بود شرح سیهروزگاریم
بس شِکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شبزندهداریم
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
مانَد به شیر ، شیوهی وحشی شکاریم
شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زندهام ، بس است همین شرمساریم
═══════ * ═══════
❖ #شهریار
۹۵/۱۱/۱۲