غزل:نیمه شب نجوا کنان
سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۵ ب.ظ
نیمه شب نجوا کنان در گوش هم
راه افتـــــادیم دوشـــا دوش هم
ساحل و ماه و سکوت نیمه شب
شاخه ها سر برده در آغوش هم
جیر جیرکهـای شب خوان یکصـدا
مست از غوغای نوشا نوش هـم
موجها غرق تماشامـــــان شـدند
تـــا که بـــالا آمــدند از دوش هـم
قرص ماه از آسمـــان مبهوت مـا
مـا رها از خویشتن مدهوش هـم
بسته شد عهدی میان ما ؛ زدیم
مُهر مهری بر لب خــاموش هـــم
سایه های ما به هم محرم شدند
بی صــدا رفتند در آغــــوش هـم
خلیل جوادی
۹۶/۰۷/۲۵