غزل:شب بخیر
دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۵۳ ب.ظ
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر
نرم نرمک دستی افشان پای کوبان شب بخیر
وسعت غمهای ما را نیست مرزی آشکار
زین سبب لختی قلم بر ما بگریان شب بخیر
از نگاهت شور و مستی می تراود چون شراب
شور و مستی را از این مستان تو مستان شب بخیر
لحظه ای دیگربمان ای بانوی شعر وغزل
میزبان اکنون تو یی ما نیز مهمان شب بخیر
برف می بارد هوا سرد است بیرون می روی
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر
مهدی ناصری
۹۶/۰۸/۰۱