غزل : سراب زندگی
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۳۰ ب.ظ
سرنوشت من بجز درد و گرفتاری نبود
چون که هرشب جزغم توهیچ غمخواری نبود
ماهی تنگم مقیم سرزمین بی کسی
غیر از این تکرار اما هیچ تکراری نبود ادامه مطلب....
زندگی این نیست این چیزی شبیه زندگی ست
در سراب زندگی از عشق آثاری نبود
سرنوشت نحس من اما دلیلی ساده داشت
روزگارم بر مداری از وفاداری نبود
بغض وقتی را برای درد دل کردن نداد
مثل لالم بر زبانم هیچ گفتاری نبود
چون غرورم را شکستی تازه فهمیدم چرا
ساختن با رنج دنیا کار دشواری نبود
علیرضا همتی فارسانی
۹۹/۰۸/۱۹
تو، نه دوری تا انتظارت کشم
و نه نزدیکی، تا دیدارت کنم
نه از آنِ منی
تا قلبم آرام گیرد
و نه محروم از توام تا فراموشت کنم
تو در میانهی همه چیزی...
•محموددرویش