اسیرم کنج تنهایی و غم ها سر نمی آید
پریشان می شوم از بس کسی از در نمی آید
دلم در موج موج غصه ها گم می شود یعنی
در این دریای موجی کاری از لنگر نمی آید
مرا در آتش کینه چنان سوزاند و خاکم کرد
چه شد؟خاکسترم حتی به این پیکر نمی آید
اگر دیدم نفهمیدم چرا غارتگری کردی
تو کاری کرده ای حتی از اسکندر نمی آید
تو با این حال و احوالی که دائم با خودت داری
عزیز مصر شو یعقوب پیغمبر نمی آید
علی رغم تمام لحظه های پاک یکرنگی
چرا آئینه آیینی هم از من بر نمی آید
اگر من سرگذشتم را به شعر و واژه بسپارم
قلم خواهد شکست و کاری از دفتر نمی آید
پناه گریه وقتی بیت بیت یک غزل باشد
کم آورده نفس تا مصرع آخر نمی آید
علیرضا همتی فارسانی
مرداد1401
کاش در دنیای ما دیگر کسی تنها نبود
بی وفایی رسمِ آدمهای این دنیا نبود
زندگی معنای تنها غصه خوردن را نداشت
مهربانی بود و دنیا پوچ و بی معنا نبود
دل شکستن جرم بود و هرکسی دل می شکست
بعد از آن دیگر کسی مانند او رسوا نبود
#سعید_غمخوار
سرنوشت من بجز درد و گرفتاری نبود
چون که هرشب جزغم توهیچ غمخواری نبود
ماهی تنگم مقیم سرزمین بی کسی
غیر از این تکرار اما هیچ تکراری نبود ادامه مطلب....
بازتاب جلوهی گلها و گیاهان در قصاید خاقانی
چکیده
افضلالدین بدیل، خاقانی شروانی (595-520 هـ.)، بیتردید یکی از قلّههای رفیع شعر فارسی است. استفاده از دانستههای خود، در زمینههای گوناگون علمی، در اشعار خود و در پهنهی شعر فارسی از او شاعری دیر آشنا ساخته است. اصطلاحات نجومی، کلامی، فلسفی، طبی، دینی، فقهی و بسیاری دیگر در شعر خاقانی به وفور یافت میشود. او با تمام اصطلاحات گوناگون علمی، تصاویر بدیع و جالب توجه ساخته است. صرفنظر از علوم گوناگون تصاویر گلها و گیاهان در اشعار خاقانی فراوانی به دید میآید. به همین منظور عنوان مقاله را «بازتاب جلوهی گلها و گیاهان در قصاید خاقانی همراه با عکس و تصویر» نهادیم.
این مقاله از سه فصلِ: کلیات، بازتاب جلوهی گلها و گیاهان و نتیجهگیری تشکیل شده است. در فصل دوم مقاله که فصل اصلی پژوهش است به تفصیل به یکایک گلها و گیاهان و نیز تصاویر گوناگون خاقانی از آنها پرداخته شده است.