چشمه باران(farsan )

چشمه باران(farsan )
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ب.ظ

اروتیسم در شعر معاصر: نیما یوشیج

اروتیسم در شعر معاصر فارسی - نیما یوشیج

 

برای بررسی رگه های اروتیک در شعر نیما - می گوییم رگه ها ، چون دنیاو فضای ذهنی نیما ، در بیان ، براین گواه است که "اروتیسم" در شعر او هرگز جریانی اصلی نبوده است - باید جستاری طاقت فرسا انجام داد. چرا که این رگه ها ، بسیار کم و درعین حال پنهان هستند و باید آنها را از لایه های زیرین معنا بیرون کشید. زیراحتی تغزل و عاشقانه سرایی صرف و خالص نیزبه ندرت  در آثار او مشاهده می شود.

 
 

گرچه آغاز خلاقیت ادبی او با منظومه ی "افسانه" است که موضوع آن سوزو گداز یک عشق "زمینی" و مناظره ی رویا گونه ای در این باب است ا، ولی مه آلودگی فضای رمانتیک "افسانه" و ناب گوییهای کنایه آمیز آن ، شعر رابه سمت و سویی متافیزیکی سوق می دهد. البته فراموش نباید کرد که انگیزه ی سرایش "افسانه" تماشای "صفورا"ی چادرنشین ، هنگام آب تنی درچشمه و الهام جویی از این منظره وترکیب تمثیلی این شکوه وجلوه باشکست وتلخکامی رابطه ی عاشقانه ی شان سروده شده است(1). اما بحث بر سر حاصل این فرآیند است، یعنی آن چه که محصول نهایی این انگیزش است بیش از آن که به سمت اروتیسم برود ، در رمانتیسمی رنسانسی شناور است. به قول براهنی: "نیمای افسانه مطلقن یک رمانتیک بود... از رمانتیسم به سمبولیسم می گراید... و سمبولیسم او روح رئالیسم وصفی شاعرانه نیز می یابد." (2)ا

 

ما در باره ی زندگی جنسی "نیما" اطلاعات چندانی نداریم. اما با توجه به زیستگاه کودکی و جوانیش و یله گی کوهنشینان در طبیعت ، شاید پس از مهاجرت به شهر ، دچار سرخوردگیهای جنسی (به تعبیر فرویدی) ناشی از اختلاف طبقاتی و فرهنگی با جماعت شهرنشین شده باشد. به ویژه که همواره در متن اشعار او خشم و خشونتی پنهان مشاهده می شود که موضع او را درقبال پدیده های مختلف جهان ، بدبینانه جلوه می دهد و شک وجود چنین کمپلکسی را در نهاد او تشدید می کند. البته باید در نظر داشت که میزان دخالت تفکر و زندگی جنسی هنرمند درآثاری که عرضه می کند ، به صورت یک عامل قطعی و صد در صد نیست و مقدار زیادی از محصولات فکری او ممکن است زاییده ی تخییل و تخیل و نیز فضاسازی های فرمال وی باشند.ا
با این همه نیما هرگز این وجه از شخصیت خود را عریان نمی کند. ساختار معمایی شعر او هم به ندرت از شور و نیاز و شدت و ضعف شهوانیت در وجود او برگه ای به دست می دهد. نیما استاد استتار هر معنی و هر اندیشه ای ست. شعر او از دیدگاه هرمنوتیک در زمره ی اشعار بسیار تاویل پذیر است. چند پهلویی و بغرنجی مضمونی و ساختاری کارهای او ، نتیجه گیری و حکم دادن قطعی براراده ی مفهومی مشخص را بسیار دشوار می سازد. اما درکل می توان استنباط کرد که او چندان تمایلی به گزارش زندگی جنسی خود نداشته ، و در معدود سطوری که حول و حوش کامجویی های شهوانی سروده ، یا شتابان از کنار اروتیسم گذشته و یا آنقدر آن را در دود ومه و جنگل و کوه گم کرده که عمدتن به جای اروتیک بودن رمانتیک و در مواردی نیز آبستره می شوند.ا

 

دلایل وقاحت گریزی نیما را در جهان شعر از چند منظر می توان بررسی نمود :ا

ا1- سنت شکنی نیما و فرم ساختاری و معنوی شعراو که لاجرم می بایست اززبان عاشقانه ی مازوخیستیک شعرای کلاسیک فاصله می گرفت (3) ، یکی ازدلایل این امر است. درواقع راهی که نیما برگزیده بود بسیار پر خطر بود و باتوجه به کثرت دشمنان و تمسخر گران ، اگر وقاحتی عریان و شهوانی در شعر نیما راه می یافت ، جبهه ی مقابل به کام دل می رسید و از شعر او به عنوان شعری منحرف و ضد اخلاق انتقاد می نمود و مانع راهیابی سبک و سیاق کاری او به جریان اصلی شعر معاصر می گردید. بنا براین شاید قدری از پرهیز نیما ناشی از حزم و احتیاط و سیاست کاری باشد!(البته سیاست کاری به معنای مثبت)
ا2- نیما روحن و فطرتن روستایی بود و طبیعت گرایی ذاتی او و مغناطیس طبیعت بکر ؛ برای او حرکت به سمت سکس بدون ایدئولوژی شهری را ناممکن می ساخت. نجابت شعر نیما ناشی از کم رویی غریبه بودنش در شهر است و دلتنگی او از گذران در این فضای بیگانه به قدری است که وقتی به توصیف روستا می پردازد ، تنها به جلوه های طبیعی نظر دارد.ا
3- تفکرات سیاسی و اجتماعی ویژه ی آن دوران نیز دلیلی موثر است. زنها به عنوان یکی از اصلی ترین مصالح در ادبیات اروتیک ، در شعر نیما ندرتن جایگاهی تغزلی می یابند. اکثر زنها انگار یا یائسگانی پا به سن گذاشته و شوهر مرده اند، ویا شیرزنانی مشقت کشیده که در زمستان بی رحم کوهستان طفل مریضی روی دستشان مانده و به دنبال علاجند. بنا براین با توجه به نحوه ی شخصیت پردازی نیما ( استثنا می کنیم البته آن دختر رند و حاضر جواب رباعیهای دوره های اولیه ی کار نیما را) زنها هم فرصت چندانی برای خوابیدن کنار مردها و اقناع میل جنسی خود ندارند. علی الخصوص که مردان نیز وازدگانی وحشت زده اند که دائم ازتصاویر خوف انگیز مرگ ، می گریزند.ا
این خصیصه حتی در عمده ترین گرایش نیما به اروتیسم در شعر "همه شب" نیز به وضوح قابل مشاهده است. به همین دلیل "رگه" هایی که در ابتدای این مقال در باره ی آنها سخن گفتیم ، بسیار کمرنگ و مودبانه و شسته و رفته اند ، هرچند تصویرهایی انتزاعی در برخی از آنان به چشم می خورد که شاید به تعبیر منتقدین مدرن ، چالشی اروتیک باشد.ا

واضح ترین رگه های "اروتیک- رمانتیک" در شعر نیما در پاره ای از قسمتها ی "افسانه"، در فصل گفتگوی مانلی و پری دریایی در منظومه ی بلند "مانلی" ، به شکلی پنهان تر در فصل حضور شیطان در منظومه ی ا"خانه ی سریویلی" و نهایتن در شعر موجز "همه شب..." قابل مشاهده و بررسی است (4). به عنوان نمونه ، شعر اخیر را مورد بررسی قرار می دهیم.ا

همه شب زن هرجایی
به سراغم می آمد.ا
به سراغ من خسته چو می آمد او ،ا
بود بر سر پنجره ام
یاسمین کبود فقط
همچنان او که می آید به سراغم ، پیچان
دریکی از شبها
یک شب وحشت زا
که در آن هرتلخی
بود پابرجا
وان زن هرجایی کرده بود ازمن دیدار
گیسوان درازش - همچو خزه که برآب -ا
دور زدم به سرم
فکند مرا
بزبونی و در تب و تاب
هم از آن شبم آمد هر چه به چشم
همچنان سخنانم از او
همچنان شمع که می سوزد با من به وثاقم ، پیچان...ا

ساختار وزنی و تصویری شعر ، چنان که می بینید بسیار پیچیده و غریب است. حتی در آثار خود نیما هم کمتر به چنین دشوارکاریهای وزنی برمی خوریم . فضا سازی با توصیف یک فعل ظاهرن مداوم (آمدن شبانه ی زن هرجایی) شکل می گیرد. زن هر جایی هرشب به سراغ راوی می آید. گنگی غریبی ازنوع کارهای "موپاسان" در فرم روایتی شعر (ابتدا و انتهای مبهم و بسیار درونی)برکلیت اثر حکم فرماست. نیما با تعقیداندازی خاص خود در کلام ، هم آغوشی را نیز با جلوه ای از طبیعت جنگلی و روستایی خود توصیف کرده و پیوند می زند. این کار تا حدی نیز فضای اثر را ناتورالیستی تصویر می کند.ا

بود بر سر پنجره ام
یاسمین کبود فقط
همچنان او که می آید به سراغم ، پیچان

و البته به واژه ی "خسته" در سطر پیشین باید توجه داشت. شاید همین واژه ، روشنگر بخشی از شخصیت شعری نیما درمحدوده ی روابط جنسی باشد.امابه ناچاروبا تمام خستگی بازن هرجایی به اجباردرمی آمیزدا(تقدیر شوم). و انگار که این آمیزش بسیار نامیمون است ، چرا که پیچیدن پیکرها در هم بیشتر تصویر یک درگیری فیزیکی و تماس مهاجم و مدافع را پیش روی ما مجسم می کند.ا
تا اینجا شعر به مقدمه چینی ، فضاسازی و شخصیت پردازی داستان گونه اش منحصر شده. ازاینجا به بعد به یکی از شبهای بسیارآمیزش می رسیم که جهان بینی جنسی شاعر را بیشتر تکمیل می کند. شبی تلخ و وحشت زا را به تصویرمی کشد وبا توصیفی گوتیک گیسوان دراز زن رابه خزه ا( گیاه هرزه ، نازیبا و بی خاصیت) تشبیه می کند. خزه از جنس کلماتی است که از آن رنگ و حسی لجنی و خیس نیز به ذهن تداعی می شود. به این ترتیب با همین یک واژه ، بار اروتیسم بیمار گونه ی حاکم در فضای این شعر بیشتر می شود و زیباترین سطر شعر هم شکل می گیرد.ا
افتادن و پیچ و تاب خوردن راوی ضمن ترسیم عذاب روحی او ، جلوه ای ا"سادومازوخیستیک" نیز می یابد ، به ویژه به کاربردن تعبیر "زبونی" این حس را تقویت می کند. زبونی و حقارتی که هنوز هذیان و کابوسش با راوی همراه مانده و رهایش نکرده است.ا
این شعر ،البته در زمره ی بهترین کارهای نیما نیست ، ولی یکی از متفاوت ترین اشعار او به شمار می رود.ا تصویر گرایی موجود در این شعر نیز به نوبه ی خود قابل توجه است. اگر چه در میان خود آثار نیما هم ، تصاویر این شعر چندان درخشان نیستند ، ولی فرم خطی روایت و سینمایی بودن شعر ، نگارنده را به یاد فیلم های ژانر وحشت ، با چاشنی خشونت جنسی می اندازد.ا
بااین حال نباید از نظر دور داشت که این شعر نیما نیز سرشار از کنایات اجتماعی است و شاید جلوه های اروتیک آن بسیار کمرنگ تر از آثار رمانتیست های هم دوره ی نیما ، مثل "فریدون توللی" باشد.ا
در"افسانه" مناظره ی عاشق و افسانه حول عشق ورزیدن و تلخکامی ها و شوربختیهای جدایی دور می زند. شعر مربوط به دوره ای از کار نیما ست که نیش و زهر خند کلام او هنوز عمق نگرفته و در سطح ضجه مویه های کودکانه جریان دارد.ا
در "مانلی" به کلامی منسجم تر می رسد. ماهیگیر حقیر و تنها در دریای توفانی ، در حالی که زن بیمارش در کلبه ای محقر در ساحل به انتظار اوست ، به قلب توفان می زند تا شاید این بار صیدی نصیبش شود و خرج درمان و خوراک همسرش را تامین کند. رویارویی او با "پریزاده ی دریا" به نگاه اروتیک شاعر ، جنبه ای اساطیری می بخشد و اغواگریهای فراوان پری دریایی سرانجام "مانلی" را اسیر قعر دریای توفانی و سهمگین می کند. تفکر روستایی نیما در شخصیت "مانلی" برجسته می شود ، حتی جلوه های مد نظر "مانلی" از زیباییها در ترانه ای عامیانه که در ابتدای منظومه می خواند ، چهارچوب ذهن کلاسیک و تخت او را مشخص تر می کند:ا

من ندانم پاس چه نظر
می دهد قصه ی مردی بازم
سوی دریایی دیوانه سفر
آنقدر دانم کان مولا مرد
راه می برد به دریای دمان آن شب نیز
همچنانی که به شبهای دگر
واندر امید که صیدیش به دام
ناو می راند آرام...ا
ا... به هوای دل حسرت زده ی خود می خواند:اا
ا"های ! رعنا! رعنا!ا
چشم جادو رعنا!ا
تن آهو رعنا!..."ا

تلخی و شکست در این شعر و تمام شعرهای نیما عطر و مضمون اصلی است و می توان این حس خاص را تا دایره ی روابط عاطفی و جنسی نیز تعمیم داد.ا
با مطالعه آثار نیما به سادگی می توان پی برد که توصیفات جنسی و حتی عاشقانه ندرتن در کارهای او یافت می شود. برای نیما "اروتیسم" دغدغه ی اصلی نیست ، بلکه یکی از ابزارهای او برای بیان و فضا سازی به شمار می رود ، اما حتی در این رویکرد نیز ابزار اصلی نبوده و در زمره ی المانهای درجه ی چندم در زبان خاص نیما کاربرد دارد (5).


پانوشت ها:ا
ا(1) نک : مقدمه ی اشعار نیما یوشیج ، به کوشش ابوالقاسم جنتی عطایی
ا(2) رضا براهنی ، طلا درمس ، جلد 1، نشر زمان
ا(3) در شعر کلاسیک ، به خصوص در دوره ی بازگشت که همزمان با بدعت نیماست ا، افراط در توصیفات بیمارگونه ی جنسی طبق قاعده ی "دلبر زیبا روی بی وفای سادیست" بسیار رایج بوده است. پیش از آن نیز این قاعده همواره در اشعار پارسی رعایت می شده است ، ولی بسته به ذهنیت شاعر ، جنبه ی صرفن جنسی قضیه شدت و ضعف داشته است و دربسیاری از ادوار شعری به ابتذال کشیده شده است ، برای نمونه:ا
گفتم صنما پیشه ی تو ؟ گفت: ستم/گفتم نگری به عاشقان؟ گفتا: کم

گفتم: به درم بوسه دهی؟ گفت: دهم/گفتم: به جز از بوسه دهی؟ گفت: نعم!ا

جنونی همدانی

ا(4) متاسفانه نگارنده موفق به یافتن شعر "صدای پول" که نیما در وصف "صفورا" سروده ، نگردید.ا

ا(5) در ترتیب بندی ابزارهای بیان نیما می توان درجه بندی ذیل را قائل شد:

االف- المانهای برگرفته از طبیعت ، ب- فضا سازی روستایی ، ج- توصیفات هراس آور و گوتیک ، د- روایت ، ه- خطابه ، و- اروتیسم ، ...

علی مسعودی نیا

  • علیرضا همتی فارسانی

اروتیسم

نظرات  (۱)

امروز به این مقاله رسیدم و آن را خواندم. خوب نوشته اید. مرسی.

پاسخ:
خواهش می کنم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">