شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۰۵ ب.ظ
غزل: تنهایی
جمع ها بی تو ندارند کم از تنهایی
من هم از جمع گریزان و هم از تنهایی
دیگر این ثانیه ها بی تو نخواهند گذشت
آنچنانی که من از تو که غم از تنهایی
کاش این عشق دلت را برساند به دلم
کاش این عشق مرا یک قدم از تنهایی ...
زود برگرد که شعرم به تو عادت بکند
تا دلم دم نزند دم به دم از تنهایی
این غزل زاده ی دستان قلم بود نه من
من از احساس نوشتم قلم از تنهایی
مهدی عالی
- ۹۵/۱۱/۰۲