شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ق.ظ
عزل:صدای گام او
این ریتمها باید صدای گام او باشد
این «میرومها» آخرین پیغام او باشد
میدانم اینجا جای ماندن نیست، اما باز
رفتن نباید اولین اقدام او باشد
آن سو یکی دارد برایش دانه میپاشد
میترسم این دانه نباشد، دام او باشد
اویی که میگویم کبوتر نیست، آهو نیست
شاید تفنگی در پی اعدام او باشد
از گرگهای دشت میترسم، زبانم لال
پیراهن خونی اگر فرجام او باشد
ای کور بادا کور بادا کور بادا کور
چشمی که تنها در پی اندام او باشد
امشب هوا ابریست، حتا ابر میخواهد
همسایهی چشمان ناآرام او باشد
او مینویسد سطرهای این غزل را هم
بانوی شاعر میتواند نام او باشد
وقتی دلش ابریست شاعر میشود، ای کاش
باران امشب منبع الهام او باشد
یک شاهکار تازه حتمن خلق خواهد شد
وقتی فضا در اختیار تام او باشد
این ریتمهای خیس، ضربآهنگ باران است
تا مانع اقدام بیهنگام او باشد
مجتبی صادقی
- ۹۵/۱۱/۰۹