از دل چقدر لاله ی تر در بیاورم
یا کاسه کاسه خون جگر در بیاورم
چون شانه دست در سر زلف تو می زنم
کز راز و رمز موی تو سر در بیاورم
من خواب دیده ام که تو از راه می رسی
چیزی نمانده است که پر در بیاورم
- ۰ نظر
- ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۲
از دل چقدر لاله ی تر در بیاورم
یا کاسه کاسه خون جگر در بیاورم
چون شانه دست در سر زلف تو می زنم
کز راز و رمز موی تو سر در بیاورم
من خواب دیده ام که تو از راه می رسی
چیزی نمانده است که پر در بیاورم
نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد
باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر
که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . .
عید است و دلم خانه ویرانه، بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا
یک ماه تمام مهیمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
عید سعید فطر مبارک
به قداست زیباترین واژه ها که از آسمان می بارند
آرزو می کنم در این شبهای مبارک زیباترین ها را از دستان خدا هدیه بگیرید
التماس دعا
رمزها در رمضان است، خدا مى داند
برتر از فهم و گمان است، خدا مى داند
لیلة القدر، کدامین شب این ماه خداست؟
چه شبى برتر از آن است، خدا مى داند
هر شبى توبه کنیم از گنه و پاک شویم
لیلة القدر، همان است، خدا مى داند
ما همیشه،
یا جای درست بودیم در زمان غلط،
یا جای غلط بودیم در زمان درست،
و همیشه،
همین گونه همدیگر را از دست داده ایم…
تقریبا همه ی مردم
بخشی از عمرشان را
در تلاش برای نشان دادن
ویژگی هایی که ندارند ،
تلف میکنند …!
زندگی تکرار فرداهای ماست
میرسد روزی که فردا نیستیم
آنچه میماند فقط نقش نکوست
نقش ها می ماند و ما نیستیم …
شاید کسی که روزی با تو خندیده است
را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو
اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد
همیشه یک ذره حقیقت پشت جمله: فقط یه شوخی بود؛
یک کم کنجکاوی پشت: همین طوری پرسیدم؛
قدری احساسات پشت: به من چه اصلا
مقداری خرد پشت: چه می دونم
و اندکی درد پشت: اشکالی نداره هست