چشمه باران(farsan )

چشمه باران(farsan )
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

یک عده به فکر مذهب و خودسازی

یک عده به دنبال سیاست بازی

 از ساخت و ساز تو فقط فهمیدم

کار تو همیشه ی خدا جوسازی

 

علیرضا همتی فارسانی

مرداد97

  • علیرضا همتی فارسانی

 

 

 

 

چقدر ساده به هم ریختی روان مرا

بریده غصّه ی دل کندنت امان مرا

قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد

به هر زبان بنویسند داستان مرا

  • علیرضا همتی فارسانی

 

نتیجه تصویری برای تصویر باران

ابرهای بغض در رؤیای بارانی شدن
سینه‌ها؛ دریاچه‌ای در حال طوفانی شدن

پنجه‌ی خونین بالش‌ها پُر از پَرهای قو
خواب‌ها دنبال هم در حال طولانی شدن

زندگی آن مردِ نابینای تنهایی‌ست که –
چشم‌ها را شسته در رؤیای نورانی شدن

قطره‌ای پلک مرا بدجور سنگین کرده است
مثل اشک بره‌ها در شام قربانی شدن

خوب می‌فهمم چه حالی دارد از بی‌همدمی
پابه‌پای گرگ‌ها سرگرم چوپانی شدن

برکه‌های تشنه می‌بینند با چشمان خیس
نیمه‌شب‌ها خواب گرمِ ماه‌پیشانی شدن

خالی‌ام از اشتیاق بودن و تلخ است تلخ
جای هر حسی پر از حس پشیمانی شدن

چاره‌ی لیلای بی مجنون این افسانه چیست؟
یا به دریا دل سپردن... یا بیابانی شدن

  • علیرضا همتی فارسانی

نقاشی هوای بارانی - جنگل بارانی - دختری در باران

شدم مانند رود از بارشی جریان که می‌گیرد
که من بدجور دلتنگ توأم، باران که می‌گیرد

دلم تنگ است می‌دانی؟ پناهم شانه‌های توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که می‌گیرد

چه بی راهم، چه از غم ناگزیرم من، چه ناچارم
شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می‌گیرد!

چقدر از خاطراتت ناگزیرم، نه گریزی نیست
منم و باز باران بین قم - تهران که می‌گیرد

تو را، عشق تو را، آسان گرفت اول دلم اما
چه مشکل می‌شود کارم دلم آسان که می‌گیرد!

سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را
ولی باران که می‌گیرد... ولی باران که می‌گیرد

 

  • علیرضا همتی فارسانی

اشک و باران با هم از روی نگاهش می‌چکند
او سرش را می‌برد پایین... خیابانِ شلوغ

عابران مانند باران در زمین گم می‌شوند
او فقط می‌ماند و چندین خیابانِ شلوغ

او فقط می‌ماند و دنیایی از دلواپسی
با غمی بر شانه اش سنگین... خیابانِ شلوغ

نجمه زارع

  • علیرضا همتی فارسانی

یک حس عجیب ، یک غزل ، بارانی

غمهای بزرگ یک بغل ، بارانی

هر روز به روی ریل بی تابی ها

درگیر هزار و یک شتل ، بارانی

از کودکیش چقدر دور است اما

عاشق شدنش چه بی محل ، بارانی

ای کوچه ی خاطرات ، من هم بازی

گرگم به هوا ، اتل متل ، بارانی

یک ظهر صدای شیشه ی همسایه

با شیطنت حسن کچل ، بارانی

بعد از  گذر تمام  آنها  امروز

آلوده  به  ذهن  مبتذل  ، بارانی

  • علیرضا همتی فارسانی

pand (1)

  • علیرضا همتی فارسانی

دلنوشته زندگی

  • علیرضا همتی فارسانی

نتیجه تصویری برای عکس نوشته

  • علیرضا همتی فارسانی

تصویر مرتبط

  • علیرضا همتی فارسانی

از خـــــــدا پرسیدند :عزیـــــزترین بندگــــــان نزد تــــــو چه کسانی هستـــــــند ؟


خــــــــــدا لبخند زد و گفــــــت :


آنها که که می توانند تــــــــلافـــــــــی کنند امــــــا به خاطر مـــــــــــــــــن
 
می بخشند
 

 
  • علیرضا همتی فارسانی

 

               گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است

 

             اما چه سود حاصل گلهای پرپر است

  • علیرضا همتی فارسانی

بیزارم از آدمهایی ؛
که امروز رفیقند ،فردا غریبه
آدمهایی که عاشقانه هایشان
هربار،هرجا و باهرکس
تکرارمیشود
آدمهایی که
فقط میخواهند دورشان شلوغ باشد !

  • علیرضا همتی فارسانی

 

من پریشان تر از آنم
که تـو میپنداری
شده آیا ته یک شعـر
ترک برداری ؟‌

  • علیرضا همتی فارسانی

سکوت کن ...
گاهی سبک نشی سنگین تری!

  • علیرضا همتی فارسانی

 

 

  • علیرضا همتی فارسانی

برای خودتان یک دوست پیدا کنید یک‌نفر که: تا
ابد بماند، یک‌نفر که: حالتان را خوب کند
و یک‌نفر کـه حالش را بپرسید، خوابتان را ببیند
آدم‌ها باید  یک‌نفر داشته
باشند یک نفر که حالت رو عجیب خوب کنه

  • علیرضا همتی فارسانی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۱:۴۴
  • علیرضا همتی فارسانی

  • علیرضا همتی فارسانی

  • علیرضا همتی فارسانی